جواب حل تمرین درس سوم عربی دوازدهم انسانی که شامل صفحه 42، ۴۷ ، ۴۸ ، ۴۹ ، ۵۰ ، ۵۱ و ۵۲ می باشد را در سایت کمک درسی مشاهده می کنید.
حل تمرین درس سوم عربی دوازدهم انسانی
جواب و پاسخ تمرینات صفحه ۴۷ ، ۴۸ ، ۴۹ ، ۵۰ ، ۵۱ و ۵۲ درس ۳ سوم کتاب عربی ۳ دوازدهم متوسطه دوم رشته های ادبیات و علوم انسانی
حل تمرین درس سوم عربی دوازدهم انسانی صفحه 42
ترجمه صفحه ۴۲ عربی دوازدهم انسانی
أَجِبْ عَنِ الْأَسْئِلَهِ التّالیَهِ مُسْتَعیناً بِالنَّصِّ.
با کمک متن به پرسش های زیر پاسخ بده.
۱- ما قالَتِ الشَّیْماءُ لِلْمُسْلِمینَ حینَ وَقَعَتْ فِی الْأَسَرِ؟ قالَتْ: إنّی لَأُختُ النَّبیِّ الرَّضاعَهِ.
معنی: هنگامی که شیما در اسارت افتاد به مسلمانان چه گفت؟ به ایشان گفت: من خواهر رضاعی پیامبرم.
۲- کَمْ دیناراً أَمَرَ أَنوشِروانُ أَنْ یُعْطَی الْفَلّاحُ؟ أَمَرَ أَنْ یُعطیٰ لِلْفَلّاحِِ أَلْفَ دینارٍ.
معنی: انوشیروان فرمود چند دینار به برزگر داده شود؟ فرمود که هزار دینار به کشاورز داده شود.
۳- مِنْ أَیِّ شَیءٍ انْزَعَجَ رَسولُ اللهِ (ص)؟ انْزَعَجَ رسول اللهِ (ص) حینَ رأَی الرَّجُلَ لَمْ یُقَبِّلْ إلّا ابْنَهُ.
معنی: فرستاده خدا از چه چیزی آزرده شد؟ فرستاده خدا هنگامی که دید مرد تنها پسرش را بوسید آزرده شد.
۴- ماذا کانَ یَغْرِسُ الْفَلّاحُ الْعَجوزُ؟ کانهَ الْفَلّاحُ الْعَجوزُ یَغْرِسُ فَسیلَهَ جَوْزٍ.
معنی: کشاورز سالخورده چه چیزی را میکاشت؟ مثل پیرمردی بود که نهال گردو می کاشت.
۵- مَنْ قَبَّلَ الوْالِدُ فِی الْبِدایَهِ؟ قَبَّلَ الْوالِدُ ابْنَهُ فِی الْبِدایَهِ.
معنی: پدر در آغاز چه کسی را بوسید؟ پدر در آغاز پسرش را بوسید.
۶ مَنْ هیَ الشَّیماءُ؟ إنَّها أُختُ النَّبیِّ (ص) مِنَ الرَّضاعَهِ.
معنی: شیما کیست؟ او خواهر شیری پیامبر است.
عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطأ حَسَبَ الْحَقیقَهِ.
درست و نادرست را بر حسب واقع شناسایی کن.
۱- دَعَتِ الشَّیْماءُ قَبیلَتَها إِلَی الْإِسْلامِ بَعْدَ أَنْ أَعتَقَهَا النَّبیُّ درست✅
معنی: شیما پس از اینکه پیامبر او را آزاد کرد قبیله اش را به اسلام فراخواند
۲- لَوْ کانَ النَّبیُّ (ص) فظَّا لَانْفَضَّ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِ. درست✅
معنی: اگر پیامبر قلی تندخو بود، مردم از پیرامونش پراکنده میشدند.
۳- اَلِاهْتِمامُ بِغَرْسِ الْأَشجارِ واجِبٌ عَلیٰ کُلِّ فَرْدٍ مِنّا. نادرست❌
معنی: همت ورزیدن به کاشت درختان بر هر فردی از ما ضروری است.
۴- کانَ أَنوشِروانُ أَحَدَ مُلوکِ إیران قَبْلَ مِئَهِ سَنَهٍ. نادرست❌
معنی: انوشیروان یکی از پادشاهان ایران صد سال پیش بود.
۵- تُثْمِرُ شَجَرَهُ الْجَوزِ بَعْدَ سَنَتَینِ عادَهً. نادرست❌
معنی: درخت گردو معمولا پس از دو سال میوه میدهد.
۶- کانَ النَّبیُّ (ص) یُحِبُّ الْأَطفالَ. درست✅
معنی: پیامبر (ص) کودکان را دوست میداشت.
اختبر نفسک درس سوم عربی دوازدهم انسانی
ترجمه صفحه ۴۴ عربی دوازدهم انسانی
تَرْجِمِ الْعِباراتِ التّالیَهَ؛ ثُمَّ عَیِّنِ الْمُستَثنیٰ وَ الْمُستَثنیٰ مِنهُ.
آنچه را می آید ترجمه کن؛ سپس مستثنا و مستثنا منه را شناسایی کن.
۱- … کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجْهَهُ …
معنی: هر چیزی به جز چهره او نابود شدنی است.
مستثنی: وَجهَ
مستثنی منه: کُلُّ شَیءٍ
۲- فَسَجَدَ الْمَلائِکَهُ کُلُّهُم أَجْمَعونَ إلّا إبلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ
معنی: پس همه فرشتگان باهم سجده کردند؛ به جز شیطان که خود را بزرگ یافت و از کافران بود[شد].
مستثنی: إبلیسَ
مستثنی منه: المَلائکَهُ
۳- کُلُّ عَیْنٍ باکیَهٌ یَوْمَ الْقیامَهِ إلّا ثَلاثَ أَعیُنٍ: عَیْنٌ سَهِرَتْ فی سبیلِ اللهِ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ فاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللهِ
معنی: هر چشمی روز رستاخیز گریان است، به جز سه چشم: چشمی که در راه خدا بیدار مانده و چشمی که از محارم بر هم نهاده شده و چشمی که از پروای خدا لبریز شده است.
مستثنی: ثَلاثَ أعیُن
مستثنی منه: کُلُّ عَینٍ
۴- کُلُّ وِعاءٍ یَضیقُ بِما جُعِلَ فیهِ إلّا وِعاءَ الْعِلْمِ؛ فَإنَّهُ یَتَّسِعُ
معنی: هر ظرفی با آنچه در آن نهاده شده تنگ می شود، به جز ظرف دانش؛ زیرا به کمک آن فراخ می شود.
مستثنی: وِعاءَ العِلمِ
مستثنی منه: کُلُّ وِعاءٍ
۵- کُلُّ شَیءٍ یَرْخُصُ إذا کَثُرَ إلَّا الْأَدَبَ؛ فَإنَّهُ إذا کَثُرَ غَلا
معنی: هر چیزی به جز ادب هرگاه زیاد شود ارزان میشود؛ زیرا ادب هرگاه زیاد شود پر بها میشود.
مستثنی: الأدَبَ
مستثنی منه: کُلُّ شَیءٍ
۶- لا تَعْلَمُ زَمیلاتی اللُّغَهَ الْفَرَنسیَّهَ إلّا عَطیَّهَ.
معنی: هم شاگردیانم به جز عطیه زبان فرانسه نمی دانند.
مستثنی: الشِّرْکَ
مستثنی منه: الذُّنوبَ
۷- حَلَّ الطُّلّبُ مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ إلّا مَسأَلَهً.
معنی: دانشآموزان به جز یک مسئله [همه] مسایل ریاضی را حل کردند.
مستثنی: مَسأَلَهً
مستثنی منه: مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ
حل تمرین درس سوم عربی دوازدهم انسانی صفحه ۴۷
تمرین یک – الاول
اِبْحَثْ عَنْ کَلِمَهٍ مُناسِبَهٍ لِلتَّوضیحاتِ التّالیَهِ فی مُعْجَمِ الدَّرسِ.
در واژه نامه درس به دنبال واژه مناسبی برای توضیحات زیر بگرد.
۱- صَبیٌّ قَبْلَ سِنِّ الْبُلوغِ. اَلْیافِع: اَلْأَمْرَد
معنی: کودکی پیش از سنّ بلوغ.
۲- جَعَلَهُ حُرّا وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الْعُبودیَّهِ: أَعتَقَ
معنی: او را آزاد کرد و از و از بردگی درآورد
۳- اَلرَّجُلُ أَوِ الْمَرْأَهُ الْکَبیرَهُ فِی السِّنِّ: اَلْعَجوز
معنی: مرد یا زن بزرگسال.
۴- قِطعَهٌ مِنْ قُماشٍ یُلْبَسُ فَوْقَ الْمَلابِسِ، کَالْعَباءَهِ. مانند عبا: اَلرِّداء
معنی: تکّهای از پارچه که روی جامهها پوشیده میشود.
۵- ثَمَرَهٌ قِشْرُها صُلْبٌ وَ غَیرُ صالِحٍ لِلْأَکْلِ، یُکْسَرُ لِتَناوُلِها: اَلْجَوْز
معنی: میوهای که پوستش سفت و غیر قابل خوردن است و برای خوردنش شکسته میشود.
تمرین دوم – الثانی
اِقْرَأِ النَّصَّ التّالیَ؛ ثُمَّ عَیِّنْ تَرجَمَهَ الْکَلِماتِ الْحَمْراءِ.
متن زیر را بخوان؛ سپس واژگان سرخ را ترجمه کن.
دَخَلَ رَسولُ اللهِ (ص) فی مَسْجِدٍ. کانَ فی الْمَسْجِدِ جَماعَتانِ. جَماعَهٌ یَتَفَقَّهونَ، وَ جَماعَهٌ یَدْعونَ اللهَ وَ یَسْأَلونَهُ.
معنی: پیامبر خدا وارد مسجدی شد. دو گروه در مسجد بودند. گروهی دانش فرا میگرفتند و گروهی به درگاهِ خدا دعا میکردند و از او درخواست میکردند.
فَقالَ: کِلَا الْجَماعَتَینِ إلَی خَیْرٍ. أَمّا هٰؤلاءِ فَیَدْعونَ اللهَ؛
معنی: پس [ایشان] فرمودند: هر دو گروه در راه خوبی هستند. امّا اینها به درگاهِ خدا دعا میکنند؛
وَ أَمّا هٰؤلاءِ فَیَتَعَلَّمونَ وَ یُفَقِّهونَ الْجاهِلَ. هٰؤلاءِ أَفْضَلُ. بِالتَّعلیمِ أُرْسِلْتُ.
معنی: و امّا اینان دانش فرا میگیرند و نادان را دانا میکنند. اینان برترند. [من] برای یاد دادن برانگیخته شدهام.
ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُم.
معنی: سپس با آنها نشست.
حل تمرین صفحه ۴۸ عربی دوازدهم انسانی
وَ الْآنَ أَجِبْ عَمّا یَلی حَسَبَ النَّصِّ.
و اکنون بر حسب متن به آنچه می آید پاسخ بده.
۱- لمِاذا جاءَتْ کَلِمَهُ «مَسْجِدٍ» فی الْمَرَّهِ الْأُولیٰ بِدونِ أَل وَ فی الْمَرَّهِ الثّانیَهِ مَعَ أَل؟
معنی: چرا واژه «مسجد» بار نخست بدون «ال» و بار دوم با «ال» آمده است؟
جواب: زیرا کلمۀ مسجد بار اوّل ناشناس بود یا به اصطلاح نکره بود و بار دوم شناخته شده یعنی به اصطلاح معرفه است.
۲- ما هوَ نَوْعُ هٰذِهِ الْکَلِماتِ؟
معنی: اینها چه نوع کلماتی هستند؟
اَلتَّعْلیم: مصدر باب تفعیل
الَجْاهِل: اسم فاعل
اَلْأَفْضَل: اسم تفضیل
۳- اُکْتُبْ نَوْعَ هٰذَینِ الْفِعْلَینِ وَ صیغَتَهُما وَ بابَهُما.
معنی: نوع این دو فعل و صیغه آن دو و بابشان را بنویس.
یتَفََقهَّونَ: فعلٌ مضارعٌ معلومٌ للغائبینَ من باب تفعّل
أُرْسِلْتُ: فعلٌ ماضٍ للمتکلم وحده مجهول من باب افعال
۴- أَعْرِبِ الْکَلِماتِ التَّی تَحْتَها خَطٌّ:
معنی: اعراب واژگانی را که زیرششان خط است بازگو کن.
اللهِ: مضافٌ إلیه و مجرور
اللهَ: مفعول و منصوب
خَیْرٍ: مجرور بحرف جرّ
اَلْجاهِلَ: مفعول و منصوب
أَفْضَلُ: خبر و مرفوع
۵- اُکْتُبْ مُترَادِفَ «جَلَسَ» وَ «بُعُثْتُ» وَ «أَحْسَنُ» فِی النَّصِّ.
معنی: مترادف «جَلَسَ» وَ «بُعِثتُ» و «أحسَنُ» در متن را بنویس.
جَلَسَ: قَعَدَ(نشست)
بُعِثتُ: أُرْسِلْتُ(فرستاده شدم)
أحسَنُ: أَفضَلُ(برتر)
۶- اُکْتُبْ جَمْعَ التَّکسیرِ لِهٰذِهِ الْأَسماءِ: «رَسول» وَ «جاهِل» وَ «أَفضَل» وَ «تَعلیم».
معنی: جمع شکسته برای این اسمها را بنویس.
رَسول: رُسُل
جاهِل: جُهّال
أَفضَل: أَفاضِل
تَعلیم: تَعالیم
جواب تمرین صفحه ۴۹ عربی دوازدهم انسانی
تمرین سوم – الثالث
عَیِّنِ الْکَلِمَهَ الْغَریبَهَ فی کُلِّ مَجموعَهٍ مَعَ بَیانِ السَّبَبِ.
واژه ناهماهنگ را در هر مجموعه با بیان سبب شناسایی کن.
۱- اَلْیافِع 🔘- اَلشّابّ 🔘- اَلْأَمْرَد 🔘- اَلْعَجوز 🔘- اَلْوِعاء✅
معنی: جوان کم سن – جوان – پیر – ظرف
۲- اَلرَّصید ✅- اَلرِّداء 🔘- اَلْفُستان 🔘- اَلْقَمیص 🔘- اَلسِّرْوال🔘
معنی: اعتبار مالی – روپوش بلند – پیراهن زنانه – پیراهن – شلوار
۳- اَلْأَفراس 🔘- اَلْقَصیر ✅- الَکِْلاب 🔘- الَذِّئاب 🔘- اَلْأُسُود🔘
معنی: اسبها – کوتاه – سگها – شیرها
۴- اَلْإخْوَه 🔘- اَلْأُمَّهات 🔘- اَلْأَجْداد 🔘- اَلْآبار ✅- اَلأَخَوات🔘
معنی: برادران – مادران – نیاکان – چاهها – خواهران
۵- اَلْقِشْر 🔘- اَلْفَظّ ✅- اَلْجِذْع 🔘- اَلْغُصْن 🔘- اَلثَّمَر🔘
معنی: پوست (پوست میوه و درخت) – تندخو – تنه – شاخه – میوه
۶- اَلْفُستُق 🔘- اَلْجَوْز 🔘- الَنَّوْم ✅- اَلْعِنَب 🔘- اَلتُّفّاح🔘
معنی: پسته – گردو – خواب – انگور – سیب
تمرین چهارم – الرابع
ضَعِ الْمُتَرادِفاتِ وَ الْمُتضَادّاتِ فی مَکانِهَا الْمُناسِبِ.
مترادف و متضاد را در جایگاه مناسبش بگذار
غَلا ≠ رَخُصَ
گران شد ≠ ارزان شد
اَلشِّراء ≠ اَلْبَیْع
خرید ≠ فروش
اِتَّسَعَ ≠ ضاق
فراخ شد ≠ تنگ شد
أَعْطیٰ ≠ أَخَذَ
داد ≠ گرفت
اَلشِّمال ≠ اَلْیَمین
راست ≠ چپ
قَدَرَ = اِسْتَطاعَ
توانست
اَلدّاء = اَلْمَرَض
بیماری
اَلصَّبیّ = اَلْوَلَد
کودک
راحَ = ذَهَبَ
رفت
اَلْأَعوام = اَلسِّنینَ
سالها
اَلرَّوْح = اَلرَّحْمَه
رحمت
صارَ = أَصْبَحَ
گشت
پاسخ تمرین صفحه ۵۰ عربی دوازدهم انسانی
تمرین پنجم – الخامس
أ. تَرْجِمِ الْأَفعالَ.
فعل ها را ترجمه کن
۱- تَقْتَرِحْنَ: پیشنهاد میدهید رَجاءً، اِقْتَرِحْنَ: لطفاً پیشنهاد بدهید |
۷- انِْفَتَحَ: گشوده شد لَمْ یَنْفَتِحْ: گشوده نشد |
۲- تَبْتَعِدُ: دور میشوی لا تَبْتَعِدْ: دور نشو |
۸- تَظاهَرَ: وانمود کرد لا نَتَظاهَرُ: وانمود نمیکنیم |
۳. تُسْرِعُ: میشتابی أَسْرعِ: بشتاب |
۹- تَوَکَّلَ: توکّل کرد سَنَتَوَکَّلُ: توکّل خواهیم کرد |
۴- یَعْتَذِرُ: پوزش میخواهد أَعْتَذِرُِ: پوزش میخواهم |
۱۰- عَلِّمْ: آموزش بده عَلِّمْنی: به من آموزش بده |
۵- قاتَلَ: جنگید لا یُقاتِلْ: نباید بجنگد |
۱۱- یَرْجِعُ: بر میگردد لَنْ یَرْجِعَ: برنخواهد گشت |
۶- اِسْتَهْلَکَ: مصرف کرد ما اسْتَهْلَکْنا: مصرف نکردیم |
۱۲- یَنْجَحُ: موفّق میشود لِیَنْجَحْ: باید موفّق شود |
ب. تَرْجِمِ الْسَماءَ.
سمها را ترجمه کن
۱- کَبُرَ: بزرگ شد اَلْأَکابِر: بزرگتران (جمع أکبَر) |
۷- اِحْتَفَلَ: جشن گرفت اَلِاحْتِفالات: جشنها |
۲- نَدِمَ: پشیمان شد اَلنّادِمونَ: پشیمانها |
۸- اِسْتَمَعَ: گوش فرا داد اَلْمُسْتَمِعینَ: شنوندگان |
۳- عَمِلَ: کار کرد اَلْمَعْمَل: کارگاه، محلّ کار |
۹- غَفَرَ: آمرزید اَلْغَفّار: بسیار آمرزنده |
۴- نَصَرَ: یاری کرد اَلْمَنْصورات: یاری شدگان (مؤنّث) |
۱۰- لَعِبَ: بازی کرد اَلْمَلاعِب: مکانهای بازی |
۵- شَجَّعَ: تشویق کرد اَلْمُشَجِّعَه: بانوی تشویق کننده |
۱۱- صَغُرَ: کوچک شد اَلصُّغْریٰ: کوچکتر |
۶- عَیَّنَ: مشخّص کرد اَلْمُعَیَّن: مشخّص شده |
۱۲- دَرَّسَ: درس داد اَلتَّدْریس: درس دادن |
جواب تمرین صفحه ۵۱ عربی دوازدهم انسانی
تمرین ششم – السادس
عَیِّنِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحتَها خَطٌّ.
نقش واژگانی را که زیر آنها خط است شناسایی کن
۱- مُداراهُ النّاسِ نِصفُ الْإیمانِ.
معنی: نرمخویی با مردم نیمی از ایمان است.
مُداراهُ: مبتدا
النّاسِ: مضاف الیه
نِصفُ: خبر
الْإیمان: مضاف الیه
۲- عَدوٌّ عاقِلٌ خَیرٌ مِن صَدیقٍ جاهِلٍ.
معنی: دشمن خردمند بهتر از دوست نادان است.
عَدوٌّ: مبتدا
عاقلٌ: صفت
خَیرٌ: خبر
صَدیقٍ: مجرور به حرف جرّ
جاهِلٍ: صفت
۳- یا حَبیبی، لا تَقُلْ کَلاماً إلَّا الْحَقَّ أَبَداً.
معنی: ای دوست، هرگز سخنی به جز حق را نگو.
کَلاماً: مفعول
الحَقَّ: مستثنی
۴- اَلْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الْحَجَرِ.
معنی: دانش در خردسالی مانند نقش در سنگ است.
اَلْعِلْمُ: مبتدا
النَّقشِ: مجرور به حرف جرّ
الْحَجَرِ: مجرور به حرف جرّ
۵- أَضعَفُ النّاسِ مَنْ ضَعُفَ عَن کِتمانِ سِرِّهِ.
معنی: ضعیفترین مردم کسی است که از پوشاندن رازش ناتوان باشد.
أَضعَفُ: مبتدا
الناّسِ: مضاف الیه
کِتمانِ: مجرور به حرف جرّ
سِرّ: مضاف الیه
حل تمرین صفحه ۵۲ عربی دوازدهم انسانی
تمرین هفتم – السّابِعُ
أ- اِبْحَثْ عَنِ الْأَسماءِ التّالیَهِ فی ما یَلی.
در آنچه می آید به دنبال اسمهای زیر باش
(اسِمِ الفْاعِلِ وَ اسْمِ الْمَفعولِ وَ اسْمِ الْمُبالَغَهِ وَ اسْمِ التَّفضیلِ وَ اسْمِ الْمَکانِ)
۱- … إنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَهٌ بِالسّوءِ …
معنی: همانا نفس به بدی بسیار دستوردهنده است.
الأمّارَه: اسْمِ المُبالغَهِ
۲- اِعْلَمْ بِأَنَّ خَیْرَ الْإخوانِ أقدَمُهُم.
معنی: بدان که بهترین برادران کهنترینشان است.
خَیْر: اسْمِ التفَّضیلِ
أقدَم: اسْمِ التفَّضیلِ
۳- أکْبَرُ الْحُمقِ الْإغراقُ فِی الْمَدحِ وَ الذَّمِّ.
معنی: زیادهروی در ستایش و نکوهش، بزرگترین نادانی است.
أکْبَرُ: اسْمِ التفَّضیلِ
۴- طَلَبُ الْحاجَهِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِها أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ.
معنی: درخواست نیاز از نااهلش، سختتر از مرگ است.
أشَدّ: اسْمِ التفَّضیلِ
۵- قُمْ عَنْ مَجلِسِکَ لِأَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ إنْ کُنْتَ أَمیراً.
معنی: اگرچه فرمانده باشی، برای پدرت و آموزگارت از نشستنگاهت برخیز.
مَجلِسِ: اسْمِ المَکانِ
مُعَلِّمِ: اسِمِ الفْاعِلِ
۶- یَومُ الْعَدلِ عَلَی الظّالِمِ أَشَدُّ مِن یَومِ الْجَورِ عَلَی الْمَظلومِ.
معنی: روز داد بر ستمگر سختتر از روز بیداد بر ستم دیده است.
الظّالِمِ: اسِمِ الفْاعِلِ
أشَدّ: اسْمِ التفَّضیلِ
المَظلوم: اسْمِ المَفعولِ
ب- أَعْرِبْ ما أُشیرَ إلَیهِ بِخَطٍّ.
اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن
النَّفْسَ: اسم إنّ؛ منصوب به فتحه
لَأمّارَهٌ: خبر إنّ؛ مرفوع به ضمّه
خَیْرَ: اسم إنّ؛ منصوب به فتحه
الْإخوانِ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
أقدَم: خبر إنّ؛ مرفوع به ضمّه
أکْبَرُ: مبتدا؛ مرفوع به ضمّه
الْحُمقِ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
الْإغراقُ: خبر؛ مرفوع به ضمّه
طَلَبُ: مبتدا؛ مرفوع به ضمّه
مَجلِسِ: مجرور به حرف جر
یَومُ: مبتدا؛ مرفوع به ضمّه
الْعَدلِ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
أشَدُّ: خبر؛ مرفوع به ضمّه
یَومِ: مجرور به حرف جر
الْمَظلومِ: مجرور به حرف جر