معنی درس چهارم عربی دوازدهم انسانی که شامل ترجمه صفحه ۵۴ ، ۵۵ ، ۵۶ و معنی کلمات درس ۴ عربی دوازدهم انسانی می باشد را در سایت کمک درسی مشاهده می کنید.
ترجمه درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
دانش آموزان کلاس 12 انسانی باید ترجمه درس چهارم عربی دوازدهم انسانی را باید خوب یاد بگیرد .
هٰذا خَلْقُ اللهِ فَأَرونی ماذا خَلَقَ الَّذین مِنْ دونِهِ …﴾
معنی: این آفرینش خداست. پس به من نشان دهید کسانی که غیر از اویند، چه آفریدهاند؟
ترجمه صفحه ۵۴ عربی دوازدهم انسانی
تَوازُنُ الطَّبیعَهِ جَمیلٌ.
معنی: تعادل طبیعت چه زیباست!
خَلَقَ اللّهُ لِلطَّبیعَهِ نِظاماً یَحْکُمُ جَمیعَ الْمَوْجوداتِ مِنْ نَباتٍ وَ حَیَوانٍ و کائنِاتٍ أُخْریٰ یَعیشُ بَعْضُها عَلیٰ بَعْضٍ؛
معنی: خداوند نظمی برایش آفریده است که بر همۀ باشندگان (موجودات) از گیاه و جانور و هستیهای (موجودات) دیگر فرمان میرانَد؛
فَیَتَحَقَّقُ التَّوازُنُ و الِاسْتقِرارُ فیها.
معنی: در نتیجه تعادل و آرامش (ثبات) در آن تحقّق مییابد.
وَ أَیُّ خَلَلٍ فی نِظامِها یُؤَدّی إلیٰ تَخریبِها وَ مَوْتِ مَنْ فیها.
معنی: و هرگونه ناهمانگی (شکافی، نقصی) در نظم آن به ویرانسازیِ آن و مرگ هرکس در آن است منجر میشود.
وَ مِنْ مُهَدِّداتِ نِظامِ الطَّبیعَهِ:
معنی: و از جمله تهدید کنندگان نظم طبیعت [اینها هستند]:
«تَلَوُّثُ الْهَواءِ الَّذی یُسَبِّبُ أمطاراً حَمضیَّهً.»
معنی: آلودگی هوایی که موجبِ بارانهای اسیدی میشود.
وَ «الْإکْثارُ فِی اسْتِخدامِ الْمُبیداتِ الزِّراعیَّهِ وَ الْأَسْمِدَهِ الْکیمیاویَّهِ.»
معنی: و زیادهروی در به کارگیری حشرهکشهای کشاورزی و کودهای شیمیایی.
وَ «إیجادُ النُّفایاتِ الصِّناعیَّهِ وَ الْمَنزِلیَّهِ.»
معنی: و ایجاد پسماندهای (زبالههای) صنعتی و خانگی.
فَیَتِمُّ التَّوازُنُ فِی الطَّبیعَهِ مِنْ خِلال وُجودِ رَوابِطَ مُتدَاخِلَهٍ بَیْنَ الکْائنِاتِ الْحَیَّهِ وَ بیئَتِها،
معنی: تعادل در طبیعت از راه وجود روابط کاملاً در هم تنیده میان موجودات زنده و محیط آنها انجام میشود؛
وَلٰکِنْ ظَلَمَ الْإنسانُ الطَّبیعَهَ فی نَشاطاتِهِ الَّتی تُؤَدّی إلَی اخْتِلالِ هٰذَا التَّوازُنِ ظُلماً واسِعاً!
معنی: ولی انسان در فعّالیّتهایش که منجر به به همخوردنِ (اختلال) این تعادل میشود، چقدر نسبت به طبیعت ستمگر است!
ترجمه صفحه ۵۵ عربی دوازدهم انسانی
و الْآنَ لِنَقْرَأْ هٰذِهِ الْقِصَّهَ قِراءهَ دقَیقهَ لِکَی نَطَّلِعَ عَلیٰ أَفْعالِ الْإنسانِ الْمُخَرِّبَهِ لِلْبیئَهِ:
معنی: و اینک باید این داستان را با دقّت بخوانیم تا از کارهای ویرانگرِ انسان نسبت به محیط زیست آگاه (مطّلع) شویم.
یُحْکیٰ أَنَّ مُزارعِا کانَتْ لَهُ مَزرَعَهٌ کَبیرَهٌ فیها خَضْراواتٌ وَ أَشجارٌ کَثیرَهٌ. وَ کانَ یُرَبّی فی مَزرَعَتِهِ أَنواعَ الطُّیورِ، ذاتَ یَومٍ لاحَظَ الْمُزارِعُ أَنَّ عَدَدَ أَفراخِ الطُّیورِ یَنْقُصُ تَدریجیّاً.
معنی: حکایت میشود که کشاورزی کشتزار بزرگی داشت که در آن سبزیجات و درختان بسیاری بود و در کشتزارش گونههای پرندگان پرورش میداد، یک روز کشاورز ملاحظه کرد که شمارِ (تعداد) پرندگان، اندک اندک (به تدریج) کم میشود. (رو به کاهش است.)
بَدَأَ الْمُزارِعُ یُفَکِّرُ فی سَبَبِ ذٰلِکَ وَ یُراقِبُ الْمَزرَعَهَ لَیلاً وَ نَهاراً؛ فَلاحَظَ أَنَّ عَدَداً مِنَ الْبوماتِ تَسْکُنُ قُرْبَ الْمَزرَعَهِ، فَتَهْجُمُ عَلَی الْأَفراخِ هُجوما کَبیراً وَ تأْکُلُها. فَقَرَّرَ الْمُزارِعُ التَّخَلُّصَ مِنْها، وَ هٰکَذا فَعَلَ.
معنی: کشاورز شروع کرد به فکر کردن در مورد دلیل این [موضوع] و از کشتزار شب و روز مراقبت میکرد؛ پس ملاحظه کرد که تعدادی از جغدها به جوجهها حمله میکنند و آنها را میخورند. پس کشاورز تصمیم گرفت که از آنها رها شود. (خلاص شود) و همین طور انجام داد. (همین کار را کرد.)
ترجمه صفحه ۵۶ عربی دوازدهم انسانی
وَ بَعْدَ شُهورٍ شاهَدَ الْمُزارِعُ أَنَّ الْخَضْراواتِ بِالْمَزرَعَهِ تَتَعَرَّضُ لِلْأَکْلِ وَ التَّلَفِ؛ وَ لَمّا راقَبَ الْأَمرَ مُراقَبَهً شَدیدَهً، لاحَظَ أَنَّ مَجموعَهً کَبیرَهً مِنْ فِئْرانِ الْحَقْلِ تَهْجُمُ عَلَی الْخَضْراواتِ وَ تَأْکُلُها.
معنی: و پس از چند ماه کشاورز دید که سبزیجات در کشتزار، دستخوشِ (در معرضِ) خوردن و از بین رفتن قرار میگیرند و هنگامی که به شدّت مراقب موضوع بود، ملاحظه کرد که مجموعۀ بزرگی از موشهای دشت به ‹ سبزیجات حمله میکنند و آنها را میخورند.
أَخَذَ الْمُزارِعُ یُفَکِّرُ: «لمِاذاَ ازْدادَ عَدَدُ فِئْرانِ الْحَقْلِ ازْدیادا کَبیراً»؟!
معنی: کشاورز شروع به اندیشیدن کرد: چرا شمارِ (تعدادِ) موشهای دشت بسیار افزایش مییابد؟!
فَذَهَبَ إلیٰ خَبیرِ الزِّراعَهِ وَ اسْتَشارَهُ. فَقالَ لَهُ الْخَبیرُ:
معنی: پس نزد کارشناس کشاورزی رفت و از او مشورت خواست و کارشناس به او گفت:
«کَیْفَ یَکونُ ذٰلِکَ، وَ هُناکَ بوماتٌ کَثیرَهٌ فی مِنطَقَتِکُم!؟»
معنی: چگونه این امکان دارد؟ در حالی که جغدهای بسیاری در منطقۀ شما وجود دارند؟!
قالَ لَهُ الْمُزارِعُ: «إنّی تَخَلَّصْتُ مِنَ الْبوماتِ بِقَتْلِ الْکَثیرِ مِنْها.»
معنی: کشاورز به او گفت: من بیگمان از جغدها با کشتنِ بسیاری از آنها خلاص شدم.
قالَ الْخَبیرُ: «إنَّکَ تَعَدَّیْتَ عَلیٰ نِظامِ الطَّبیعَهِ تَعَدّیَ الظّالِمینَ، فَالْبوماتُ کانَتْ تَتَغَذّیٰ عَلیٰ فِئْرانِ الْحَقْلِ إضافَهً إلَی الْأَفراخِ.
معنی: کارشناس گفت: چه کار ویرانگری نسبت به طبیعت! بیگمان تو ستمگرانه به نظم طبیعت دستدرازی کردی؛ زیرا جغدها افزون بر (علاوه بر) جوجهها از موشهای دشت نیز تغذیه میکردند.
وَ بَعْدَ التَّخَلُّصِ مِنْ أَکْثَرِ البْوماتِ ازْدادَ عَدَدُ فِئْرانِ الْحَقْلِ.
معنی: و پس از رها شدن (خلاص شدن) از بیشترِ جغدها شمارِ (تعدادِ) موشهای دشت افزایش یافت.
کانَ الوْاجِبُ عَلَیکَ تَصحیحَ هٰذَا الْخَطأَ بِالْحِفاظِ عَلیٰ طُیورِکَ لا بِقَتْلِ الْبوماتِ؛
معنی: بر تو واجب بود که این خطا را با مراقبت از جوجههایت -نه با کشتنِ جغدها- تصحیح میکردی؛
فَإِنِ اسْتَمَرَّتِ الْحالَهُ هٰکَذا، فَسَتُشاهِدُ مَشاکِلَ جَدیدَهً فِی الْبیئَهِ الَّتی تَعیشُ فیها مُشاهَدَهً مُؤْلِمَهً.»
معنی: زیرا اگر [این] حالت اینچنین ادامه یابد، مشکلات تازهای در محیطِ زیستی که در آن زندگی میکنی به گونهای دردناک مشاهده خواهی کرد.
وَ هٰکَذا قَرَّرَ الْمُزارِعُ الْحِفاظَ عَلَی الْأَفْراخِ وَ السَّماحَ لِلْبوماتِ بِدُخولِ مزَرَعَتِهِ.
معنی: و این چنین کشاورز تصمیم گرفت که از جوجهها مراقبت کند و به جغدها اجازه دهد وارد مزرعه شوند.
فَازدْاد عَدَدُها مَرَّهً أُخْریٰ، وَ أَکَلَتَْ فِئْرانَ الْحَقْلِ، وَ عادَتِ الْبیئَهُ إلیٰ حالَتِهَا الطَّبیعیَّهِ.
معنی: در نتیجه بار دیگر شمارِ آنها افزایش یافت و موشهای دشت را خوردند و محیط زیست به حالت طبیعیاش بازگشت.
معنی کلمات درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
أَرونی: نشانم دهید «أَروا + نون وقایه + ی» | راقَبَ: مراقبت کرد |
تَحَقَّقَ: تحقّق یافت | اَلْمُهَدِّد: تهدید کننده |
اَلْحَمْضیَّه: اسیدی | اَلْأَفراخ: جوجهها «مفرد: اَلْفَرْخ» = اَلْفِراخ |
قَرَّرَ: تصمیم گرفت | اَلتَّلَوُّث: آلودگی |
اَلِاسْتِقرار: آرامش و ثبات | رَبّیٰ: پرورش داد (مضارع: یُرَبّی) |
تَعَدّیٰ: دست درازی کرد (مضارع: یَتَعَدّیٰ) | مُؤْلِم: دردآور |
اَلْخَبیر: کارشناس «جمع: اَلْخُبَراء» | اَلْإکْثار: بسیار گردانیدن، زیادهروی |
اَلْکائِنات: موجودات | اَلتَّوازُن: تعادل |
اَلْأَسْمِدَه: کودها «مفرد: اَلسَّماد» | اَلسَّماحُ لِ: اجازه دادن به (سَمَحَ َ) |
تَعَرَّضَ: در معرض قرار گرفت | هُناکَ: آنجا، وجود دارد |
اَلْخَضْراوات: سبزیجات | اَلْبیئَه: محیط زیست |
اَلْمُزارِع: کشاورز = اَلْفَلّاح | اَلْحَقْل: کشتزار «جمع: اَلْحُقول» |
اِطَّلَعَ: آگاهی یافت «مضارع: یَطَّلِعُ» | اَلْفِئْرانِ: موشها «واحد آن: اَلْفَأْرَه» |
تَغَذّیٰ: تغذیه کرد (مضارع: یَتَغَذّیٰ) | یَعیشُ بَعضُها عَلیٰ بَعضٍ: از یکدیگر تغذیه میکنند |