توضیح گروه فعلی زمان حال مضارع فارسی نهم ، مضارع التزامی و اخباری در فارسی نهم ، انواع مضارع فارسی نهم ، توضیح مضارع اخباری التزامی مستمر فارسی نهم ، مضارع استمراری در فارسی نهم ، مثال مضارع التزامی در فارسی نهم ، جزوه فعل های ماضی و مضارع فارسی نهم ، مضارع التزامی در فارسی نهم ، گروه فعلی ۲ فعل گذشته ماضی نهم ، گروه فعلی زمان حال مضارع نهم ، گروه فعلی ۱ زمان حال مضارع ، فعل دارد چه نوع فعلی است ، است چه نوع فعلی است ، می شود چه نوع فعلی است
توضیح و آموزش گروه فعلی فارسی نهم
مهمترین عضو گزاره ، گروه فعلی است که دست کم از یک فعل و شناسه درست می شود زمان افعال فعل از نظر زمان به سه زمان « ماضی ، مضارع و مستقبل » تقسیم می شود که هرکدام نیز انواعی دارند
پنج ویژگی فعل : شخص ، زمان ،گذر، وجه و معلوم و مجهول .
شخص فعل : اول شخص (گوینده) ، دوم شخص (شنونده) ، سوم شخص (دیگری ) و ….
زمان های اصلی فعل : ماضی (گذشته) ،مضارع (حال) ، مستقبل ( آینده ) .
انواع فعل ماضی :
فعل ماضی به صورت زیر به چند دسته تقسیم میشود:
۱- ماضی ساده : بن ماضی + شناسه = نوشت
۲- ماضی استمراری: می+ ماضی ساده = می نوشت
۳-ماضی بعید : صفت مفعولی + بود + شناسه = نوشته بود
۴- ماضی التزامی : صفت مفعولی + باش+ شناسه = نوشته باشد
۵- ماضی نقلی: صفت مفعولی+ ام ،ای،است،ایم،اید،اند = نوشته است
۶- ماضی مستمر : داشت +شناسه+ ماضی استمراری = داشت می نوشت
1) ماضی ساده (مطلق) :
ساختار = بن ماضی + شناسه
مثال : رفتم / رفتی/ رفت / رفتیم / رفتید / رفتند.
نکته : گاهی در قدیم برای زینت بخشیدن به فعل ماضی ساده پیشوند « ب» می افزودند
بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین یار شیرینم
۲) ماضی استمراری:
ساختار = پیشوند « می» + ماضی ساده
مثال : میرفتم / میرفتی / می رفت /میرفتیم / میرفتید / میرفتند
نکته : گاهی در قدیم به جای « می» از پشوند « همی» استفاده می کردند
مثال : همی کشت و همی گفت ای دریغا که باید کشتن و هشتن در این دشت
نکته : گاهی در دیم به جای « می» در اول فعل ، از پسوند « ی » در اخر فعل استفاده می شد
مثال : کبوتران به طاعت و مطاوعت او روزگار گذاشتندی
۳) ماضی نقلی :
ساختار = صفت مفعولی + ام ، ای ، ( است) ، ایم ، اید ، اند
( صفت مفعولی = بن ماضی + ه مانند : رفت + ه = رفته )
مثال : رفته ام / رفته ای / رفته است / رفته ایم / رفته اید / رفته اند
نکته : شکل کامل فعل ماضی نقلی ( فته استم / رفته استی و…. ) در قدیم گاهی مورد استفاده قرار میگرفت.
مثل = آن شنیدستی ( شنیده ای ) که از عشق نباید ترسید
۴) ماضی بعید :
ساختار = صفت مفعولی + بودم / بودی / بود / …….
مثل : رفته بودم / رفته بودی / رفته بود /………
5) ماضی التزامی :
ساختار = صفت مفعولی + باشم / باشی / باشد / …..
مثال : رفته باشم / رفته باشی / رفته باشد / …….
6) ماضی مستتر ( ملموس )
ساختار = فعل های کمکی « داشتم / داشتی / داشت /….» + ماضی استمراری
مثال : داشتم میرفتم / داشتی میرفتی / داشت می رفت / …….
نکته : گاهی بین دو جزء کمکی و اصلی ماضی مستمر فاصله ایجاد می شود که نباید ما را به اشتباه بیندازد
مثال : داشتم کم کم به او دل می بستم ( داشتم می بستم = ماضی مستمر)
فعل مضارع و انواع آن :
فعل مضارع به سه قسمت عمده تقسیم میشود
۱- مضارع اخباری : می + بن مضارع+ شناسه = می نویسد
۲- مضارع التزامی : ب + بن مضارع + شناسه = بنویسد
۳- مضارع مستمر : دار+ شناسه+ مضارع اخباری = دارد می نویسد
4 – آینده : خواه +شناسه+ بن ماضی = خواهد نوشت
1) فعل مضارع اخباری :
ساختار : پیشوند « می » + بن مضارع + شناسه
مثال : می روم / می روی / میرود/…….
نکته : گاهی در قدیم به جای پیشوند « می» از «همی» استفاده می شد
همی گویم و گفته ام بارها بود کیش من مهر دلدار ها
نکته :گاهی این فعل (چه در زمان حاضر چه در قدیم ) بدون علامت خاص به کار برده می شود.
بگفت آن جا به صنعت در چه کوشند ؟ بگفت اندوه خرند و جان فروشند. (کوشند/ خرند / فروشند ، مضارع اخباری هستند)
این کار مشکلاتی را با خود همراه دارد ( دارد = مضارع اخباری)
نکته : گاهی در گذسته به جای « می » ا ز« ب» در ابتدای فعل استفاده می شد
۲) فعل مضارع التزامی :
ساختار: پیشوند « ب » + بن مضارع + شناسه
مثال : ببینم / ببینی / ببیند / ……….
نکته : گاهی این فعل بدون پیشوند « ب » مورد استفاده قرار میکیرد
مثل : اگر دستم رسد (برسد) بر چرخ گردون ……..
نکته : گاهی به جای پیشود « ب» در اول فعل از « می» استفاده می شود و برای تشخیص این فعل از مضارع اخبایفقط باید به معنی آن توجه کرد
مثال : زاغ گفت: من باری جای نگه دارم و می نگرم (بنگرم) تا چه کنند
نکته: شکل ظاهری « سوم شخص مفرد ماضی استمراری » و « دوم شخص جمع مضارع اخباری » در برخی افعال شبه هم هستند و فقط باید در جمله تفاوت آنها را تشخیص داد
مثال : می خرید ( آن پسر هر روز کتاب می خرید «ماضی استمراری» ) و (شما همیشه کتاب می خرید « مضارع اخباری »)
این نکته برای افعال زیر نیز صدق میکند
دریدن / خریدن / لرزیدن / سنجیدن / لغزیدن / پریدن / ……
نکته : دوم شخص جمع مضارع التزامی و دوم شخص جمع فعل امر از نظر ظاهر کاملا شبیه هم هستند
مثال : شاید به قایم شهر بروید ( مضارع التزامی ) به قایم شهر بروید( امر)
۳) مضارع مستمر ( ملموس ) :
ساختار : فعل های کمکی از مصدر « داشتن » ( دارم / داری / دارد / ….) + مضارع اخباری
مثال : دارم می روم / داری می روی / دارد می رود /……..
نکته : گاهی هم بین جزء کمکی و اصلی مضارع مستمر فاصله ایجاد می شود
مثال : دارم کم کم ه موفقیتشان امیدوار می شوم ( دارم می شوم= مضارع مستمر)
4) فعل مستقبل ( آینده) :
ساختار : بن مضارع فعل کمکی « خواستن » (خواه) + شناسه + بن ماضی
مثال : خواهم رفت / خواهی رفت / خواهد رفت / ……………
فعل امر :برای ساختن فعل امر در شعر ونثر کهن ، علاوه بر شیوه معمولی امروز ( ب + بن مضارع ) از روش زیر نیز استفاده می شده است :
می کوش ( بکوش) به هر ورق که خوانی تا معنی آن تمام دانی
اگر چه غنچه فرو بستگی است کار جهان توهمچو باد بهاری گره گشا می باش ( باش )
فعل نهی :
فعل امر در گذشته با تکواژ « م » منفی م شده :
هماوردت آمد مشو ( نشو ) باز جای
فعل دعایی
در نثر قدیم برای دعا فعل خاصی وجود داشته است : بن مضارع + آ + شناسه
مثال : که رستم منم کم مماناد نام نشیناد بر ماتمم پور سام
فعل گذرا و ناگذر
فعل ممکن است گذرا یا ناگذر باشد:
۱) ناگذر : نیازی به مفعول ، متمم یا مسند ندارد
2) گذرا : فعل گذرا به 5 بخش تقسیم می شود:
الف) گذرا به مفعول : در افعالی مثل « دیدن ، دانستن ، خوردن ، دواندن و …..» مثل : مجید دوستش را دید
ب) گذرا به متمم : درافعالی مثل « چسبیدن (به) ، جنگیدن ( با)، رنجیدن(از) ، نازیدن(به)، ترسیدن (از) ، برخوردن (به) ، گنجیدن ( در) و……..» مثل : مجید به عشقش می نازد
ت) گذرا به مفعول و متمم : « بخشیدن ، فرستادن ، گفتن ، شنیدن ، خریدن ، فروختن، دادن، گرفتن ، کاستن، افزودن » مثل : من نامه (مفعول) را به دوستم (متمم) دادم
پ) گذرا به مسند : « بودن ، شدن، و…..» مثال : مجید عاشق (مسند) شد
ج) گذرا به مسند و مفعول : « کردن (نمودن ، ساختن ) گردانیدن و….» مثال : باران هوا را سرد گردانید
افعال دو وجهی :
افعالی هستند که هم نا کذر به کا ر می روند هم نا گذرا . برخی از مصادر این افعال عبارتند از « شکستن ، پختن ، ریختن ، گداختن ، بریدن ، گسستن و ……»
مثال : غذا پخت (فعل نا گذر) مادر غذا را پخت ( فعل گذرا به مفعول)
نکته : برخی از افعال ناگذر را می توان با افزودن تکواژ « ان» گذرا ساخت . «ان » را تکواژ گذرا ساز است
این تکواژ به بن مضارع برخی از فعل های ناگذر اضافه شده و آنها را گذرا می کند
مثل: کبو تر پرید « فعل ناگذر» کبوتر را پراند(پرانید) « فعل گذرا به مفعول»
نکته : این تکواژ ( ان) به فعل های گذرا به متمم اضافه شده و آنها به فعل های گذرا به مفعول و متمم تبدیل میکند:
علی از شب ترسید (گذرا به متمم) مجید علی را از شب ترسانید(گذرا به مفعول و متمم)
نکته: این تکواژ ( ان) به فعل های گذرا به مفعول اضافه شده و آنها به فعل های گذرا به مفعول و متمم تبدیل میکند:
علی لباس را پوشید ( گذرا به مفعول) علی لباس را به کودک پوشانید (گذرا به مفعول و متمم)
ساختمان فعل :
فعل از نظر ساختمان به سه نوع تقسیم می شود :
1) فعل ساده :
آن است که بن مضارع آن فقط یک جزء مستقل ( تکواژ) باشد . مثال : آمد ، نشست ، گرفت
2) فعل پیشوندی :
اگر به اول فعل ساده ، تکواژ های (وند) « بر، در ، باز، فرو، وا ، و…..» افزوده شود فعل ساده به فعل پیشوندی تبدیل خواهد شد . مثال : رفت ( ساده) + وند(وا ، در) = در رفت ، وارفت( پیشوندی)
مثال های دیگر: ( در غلتیدن، فروغلتیدن/ بر آوردن، باز آوردن/ برگشتن ، باز گشتن/ و…….)
نکته: گاهی این پیشوند معنای تازه ای به فعل نمی دهد مثل « شمردن ، برشمردن» یا « افراشتن ، برافراشتن»
۳) فعل مرکب :
هرگاه یک یا چند تکواژ مستقل را به اول فعل ساده یا پیشوندی بیفزاییم ، فعل مرکب ساخته میشود
مثال : کرد ——- صرف نظر کرد
مثال های دیگر : روی دادن ، قرض گرفتن ، ایمان آوردن ، اعلام کردن ، فرود آمدن و ……
راه تشخیص فعل مرکب از ساده :
الف) گسترش پذیری : جزء آغازین فعل مرکب قابل گسترش نیست ؛ یعنی نمی توان به آخر آن« ی» نکره یا « نشانه جمع» یا « صفت » یا « تر» اضافه کرد
ب) نقش پذیری : جزء آغازین فعل مرکب هرگز نقش نحوی ( مفعول ، مسند ، متمم، قید و …) نمی پذیرد .
مثال : من این موضوع را به هممه اعلام کردم . ( تعلام کردم فعل مرکب)
الف) نمی توان گفت : اعلامی کردم ، اعلام ها کردم ، اعلام زیاد کردم، اعلام تر کردم، درواقع نمی توا آن را گسترش داد
ب) واژه ی اعلام هیچ نقش نحوی نگرفته است , یعنی نه مفعول است نه مسند نه متمم و…….
نکته: نوع دیگری از فعل های مرکب عبارت های کنایی هستند در این گونه فعل ها تمامی اچزا روی همه یک مفهوم فعلی واد را دارند . مانند : او از خواسته هایش چشم پوشید ( کنایه از صرف نظر کردن )
نکته : ساختمان فعل را در جمله هایی که به کار می روند باید تشخیص داد . به مثال زیر توجه کنید :
مجید قایم شهر را دوست دارد ( دوست دارد فعل مرکب است)
مجید در قایم شهر دوست دارد (دارد فعل ساده است)
انواع جمله ساده :
الف) جمله های دوجزئی( نهاد + فعل)
این جمله از نهاد و فعل تشکیل می شود . مثال : کودک(نهاد) خوابید(گزاره)
ب)جمله های سه جزئی و چهار جزئی :
در بخش فعل های گذرا در مورد این افعال توضیح داده شد و اینجا تنها نام میبریم:
سه جزئی با مفعول ، سه جزئی بامتمم، سه جزئی بامسند
چهار جزئی بامفعول و متمم، چهار جزئی بامفعول و مسند، چهار جزئی با متمم و مسند
جمله های استثنایی (بی فعل):
در این درس دو نوع جمله استثنایی می بینید . گزاره ی این دو جمله بدون فعل می آید, از این رو آنها را جمله های بی فعل می نامند
الف) جمله های دوجزئی بدون فعل : (نهاد + گزاره)
مثال : عیدتان مبارک یا مرحمت شما زیاد یا دمت گرم یا شب خوش
ب) جمله های سه جزئی بی فعل:
زندگی یعنی عشق
کار یعنی خلاقیت
در اینجا واژه ی « یعنی » کار فعل را انجام میدهد بنا بر این در این گونه جمله ها واژه ی « یعنی» را معادل فعل «است» می باشد
انواع حذف :
1) حذف به قرینه ی لفظی :
از خانه بیرون آمدم او را دیدم.
در این عبارت نهاد ذکر نشده اما خواننده یا شنونده از روی شناسه « – م» در پایان فعل پی می برد که نهاد جمله « من » است . در این عبارت حذف به قرینه ی لفظی است.
2) حذف به قرینه ی معنوی :
این روز ها گوشش —— خوب نمی شنود ( صدا ها را)
در این جمله مفعول به قرینه ی معنوی حذف شده است . وخواننده یا شنونده از مفهوم کلی جمله به قسمت حذف شده پی می برد در این جمله حذف به قرینه ی معنوی است.
3) حذف به قرینه ی حضوری :
سرد است (هوا)
گفته بودم کتاب را همراه بیاورید (به شما)
گاهی یک جمله در جمله های مرکب به قرینه حضوری حذف می شوند
رفته بودم که او را ببینم اما نتوانستم ( اورا ببینم)
معلوم و مجهول:
ساختار : صفت مفعولی + اشکال مختلف افعال کمکی « شدن» یا « گشتن» + شناسه
فعل گذرا به مفعول را اگر معلوم باشد به نهاد نسبت می دهیم و اگر مجهول باشد به نهادی که قبلا مفعول بوده است نسبت می دهیم
علی غذا را خورد (فعل معلوم)
غذا خورده شد (فعل مجهول)
افعال مجهول امروزه با کمک فعل « شدن»در گذشته با فعل های دیگر نیز ساخته می شده است
الف ) با مصدر« آمدن» : گفته آمده است .
ب) با مصدر « گشتن» : ده تن بر دست سمک کشته گشتند
حالم از فارسی بهم میخوره مادرم … ییده شد تا مدرسه تموم شد حالا باید واسه قبول شدن توی نمونه دولتی بشینم بخونمش وای چه خوب و عالی و پرتقالی خیلی خوشحال و شاد و خندانم وای بچه ها میدونین چیه مدرسه دولتی مثل سه حرف اولش میمونه هاهاهاهاهاها ک… اه😭😭😭😭😭😭 امیدوار باشین قبول بشم جون مرده هاتون ….
این چه ادبیاتیه؟
حفظ کردن چهارتا اصطلاح، فهم و شعور نمیاره…
برای باسوادشدن خیلی چیزها لازمه مثل ادب و تربیت و…
موفق باشی عزیزم
معلم فارسی