خلاصه کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب نویسنده مرتضی آوینی
خلاصه کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب شهید آوینی
شهید آوینی معتقد است که وظیفه اساسی حکومت جمهوری اسلامی، بر اندازهگیری توسعه به معنای شاخصههای مادی نیست، بلکه این حکومت مسئولیت ایجاد عدالت اجتماعی را دارد و بر آن است تا با رفع فقر و نابرابریهای اجتماعی، به تحقق هدف اصلی خود، یعنی تزکیه و تربیت جامعه، نزدیک شود.
نکات مهم کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب برای آزمون استخدامی
شهید آوینی اظهار میکند:
“تعلیم و تربیت جامعه، هدف اصلی حکومت اسلامی است. با این حال، زیرا فقر و نابرابریها مانع بزرگی در مقابل دستیابی به این هدف ایجاد میکنند، حکومت به مبارزه با فقر و نوعی توسعهای که در جهت تکامل معنوی جامعه باشد، میپردازد.”
بنابراین، این نگرش تأکید دارد که آموزش و فرهنگ در خدمت رفع محرومیتها و کاهش فقر نیست، بلکه مبارزه با فقر و نابرابری، به منظور ارتقای معنویت و فرهنگ جامعه، از اهمیت بالایی برخوردار است.
در یک نقطه دیگر، او اینگونه توجه دارد:
“اگر تلاش برای مبارزه با فقر مادی به عنوان محور و اصل اصلی تصمیمگیری قرار گیرد، در این صورت آموزش و فرهنگ به عنوان مسائل ثانوی در خدمت این هدف قرار خواهند گرفت. اما اگر اعتلای فرهنگی (به معنای تزکیه و تعلیم) به عنوان محور و اصل اساسی در نظر گرفته شود، در آن صورت مبارزه با فقر به عنوان یک مسئله تبعی و مانعی در راه تکامل و تعالی معنوی در نظر گرفته میشود.”
در مقاله دیگری از کتاب به نام “توسعه یافتگی و اتوپیای قرن حاضر”، آوینی به تقسیمبندی کشورهای جهان به دو دسته توسعه یافته و توسعه نیافته اشاره دارد و مینویسد:
“این تقسیمبندی نشان میدهد که در دستهبندیها و آرمانهای انسانها امروزه، توسعه یافته شدن به عنوان یک ایده جذاب و پر از رمز و راز قرار گرفته است. این ایده مثل یک سرزمین اسطورهای و جذاب انسانها را جذب خود کرده و اساس توسعه یافتگی به معنای درآمد سرانه و مصرف قرار گرفته است.
در این دیدگاه، انسانها به دو دسته تقسیم میشوند:
“فقیران و ثروتمندان، و اندازه فقر و ثروت با میزان مصرف تعیین میشود. اگرچه در اسلام، فقر به عنوان یک وضعیت نامطلوب تلقی میشود و جامعهای که اسلامی باشد، جامعهای فقیر نیست، اما این تفسیر نمیتواند منجر به قبول واجبیت آرمان توسعهیافته شدن بشود. زیرا با پذیرش این آرمان، تمایل به جمعآوری ثروت و تکریس بیشتر میشود و ابعاد روحانی و معنوی وجود انسان به تباهی و از بین رفتن میکشد.”
شهید آوینی در این مقاله به مقایسه دیدگاههای اسلامی و غربی میپردازد. او در مورد تعاریف توسعه در دو دیدگاه، به قهرمانیهای غربی به عنوان ابزاری برای تسلط بر اقتصاد جهان اشاره میکند و نتایج این تلاشها را مورد بررسی قرار میدهد. او تفسیر جامعههای توسعه یافته در زمینه توسعه به عنوان محصول مادیگرایی و تمرکز بر اقتصاد را طرح میکند:
“جامعههای توسعه یافته جامعههایی هستند که تمام معنا وجودی آنها حول محور مادی و بیشترین استفاده از ثروتهای زمین معنا شده است. برای تسهیل این موضوع، نیاز به یک سیستم قوانین دموکراتیک و عمومی اجتناب از تجاوز به حقوق یکدیگر را احساس میکند. این تعریف از توسعه، که نتیجه حاکمیت سرمایه یا سیطره بر اقتصاد نسبت به بخشهای دیگر حیات انسانی است، نمایانگر مادیگرایی و تفسیر مادی از جهان و طبیعت است.”
در انتهای مقاله، آوینی مینویسد:
“توسعهی اقتصادی که آرمان اصلی عصر حاضر را تشکیل میدهد، باعث فراموشی انسان از جانب معنوی و جاودانگی روحانی خود میشود. در تقسیمبندی ملل به توسعه یافته و توسعه نیافته، معیار اصلی چیست؟ توسعهی اقتصادی.
در دیدگاه ما، توسعه معتبر آن است که بر ترقی معنوی انسان تاکید دارد و ترقی معنوی به پرهیز از افراط در تمایلات مادی، منع اسراف و از دست دادن، و پیروی از یک میزان مناسب مصرف منجر میشود، نه فقط به رشد اقتصادی. از این رو، تقسیمبندی جهان به توسعه یافته و توسعه نیافته را نپذیرفته و از این مبنا برای دستهبندی استفاده نمیکنیم.
در مقالات بعدی نیز، شهید سید مرتضی آوینی به مسائلی همچون دلایل از بین رفتن ارتباط خانوادگی در کشورهای توسعه یافته، علت اصلی شکست خانوادهها در جوامع پیشرفته، دلایل افزایش اسراف و تبذیر در جوامع غربی، تأثیر تکنولوژی بر محیط زیست، تأثیر شرکتهای چند ملیتی بر اقتصاد کشورها و موارد مشابه میپردازد.
شهید محترم در نوشتههای خود، عامل پیروزی انقلاب اسلامی را در رها کردن دیکتاتوری اقتصادی میبینند. او اینگونه مینویسند:
“رمز پیروزی ما در اینجاست: ما خودمان را از دست کشیدن دیکتاتوری اقتصادی رها کردهایم، یا بهتر بگویم، در مسیری قرار داریم که منجر به نفی دیکتاتوری اقتصادی خواهد شد. دشمن نیز بهخوبی این واقعیت آگاه است و میفهمد که شکست ما در واقع در زمینهای جداگانه است، اینکه آیا اقتصاد قادر است که به تمام جوانب زندگی ما حکمرانی کند یا خیر؟ اگرچه دشمن مطلع است و به این حقیقت پایبند است که اگر اعتقادات ما را ضعیف کند، هدف خود را بهراحتی دستیابی خواهد کرد. حملات سازمانیافته دشمن به صنایع ما و جنگ نفتی نیز نشاندهندهی همین واقعیت است که این تجمعات جهانی میخواهند با تحمیل فشارهای اقتصادی ناپذیر، ما را مجبور به رد اعتقادات کنند. آنها به دنبال غلبه اقتصادی بر اعتقادات ما هستند و امروزه اگر چنین تناقضی وجود دارد، آن را در دنیای ما مشاهده میکنیم.”
نویسنده کتاب در مقاله “از دیکتاتوری پول به اقتصاد صلواتی” به تفاوتهای بزرگی که میان تعریف حقیقی و تعریف رایج از “پول” وجود دارد، توجه میکنند و مینویسند:
“میان پول در امروز و پول در گذشته تفاوت مهمی وجود دارد که اغلب نادیده گرفته میشود. پولهای گذشته، مانند سکههای طلا و نقره، ارزش استفاده از آنها را فراتر از نقش پول دارند، حتی اگر ارزش اصلی آنها به عنوان پول نباشد. اما پول در دوران حالی، مانند سکه یا اسکناس، ارزش بدنه خود را ندارد. اگر یک روز این تفاهم انتزاعی که ارزش پول را به اسکناسها مرتبط کرده، لغو شود، به طور ناگهانی تمامی افراد به جز سیاستمداران، در برابر فقر قرار خواهند گرفت.”
سید مرتضی آوینی نگرش جدیدی به مفهوم پول دارد که در تأثیر آن بر نگاه به مفهوم کار نیز تأثیرگذار است. او معتقد است که این دیدگاه نو درباره پول، باعث میشود که معنای واقعی کار از بین برود و به یک واجب شر تبدیل شود که باید به زودی از آن خلاص شد. او باور دارد که ساختار اداری کشور ما نیز از منشأ غربی تأثیر گرفته است و باعث تبدیل افراد به قطعات مکانیکی یک کارخانه شده است.
شهید آوینی در مورد مفهوم کار در جمهوری اسلامی مینویسد:
“در نظام اسلامی، مفهوم کار بهطور مستقیم با اعتقادات، ارتباطات کیفی، و وضعیت روحی افراد مرتبط است. عواملی که انسانها را به کار مشغول میکنند، اصول معنوی و اخلاقیاند نه فقط جاذبه مالی. مؤمن به مبادئ و اعتقادات خود وفادار است و کارهای او مبتنی بر نیت و ارادهاش هستند. در یک ساختار کارخانهای مدرن، که افراد به عنوان قطعات یک ماشین تلقی میشوند، ارتباط بین اعتقادات فرد و کارش از بین میرود و او تنها به دلیل امرار معاش وارد فعالیت میشود. به دلیل اینکه تمام نیازهای او با پول تامین میشود، ارزشهای اصیلی به واحد پول تبدیل میشود.”
در مقاله “و ما ادراک ما البانک؟”، ایشان به اهداف تشکیل بانک و تاریخچهی بانکها میپردازند. در این مقاله، ابتدا به نحوه نگهداری پول قبل از تشکیل بانکها مثل دوران ایران باستان و غیره اشاره میکنند و سپس مینویسند:
کاپیتالیسم یا سرمایهداری، جنبهای اقتصادی از امپریالیسم را تشکیل میدهد. تشکل بانکها و نظام بانکداری کنونی به طور کامل از سیستم سرمایهداری نشأت میگیرد. نظام بانکداری به تدریج همراه با تکوین سرمایهداری شکل میگیرد و به مراحل پیشروی میپردازد. انتشار بازرگانی در دورهای که سیطره اقتصادی امپریالیسم را در سراسر جهان آشکار کرد، منجر به ایجاد بازار جهانی شد. در این بازار جهانی، ضرورت ایجاد و توسعه نظام بانکداری جهانی به عنوان یک صراف بزرگ احساس شد.
واژه “بانک” از کلمه ایتالیایی “بانکو” مشتق شده است که به معنی میزی است که صرافان بر آن معاملات خود را انجام میدادند. در یونان باستان نیز نام بانکدار به “تاپزیتس” از واژه “تاپزا” میآید که به معنی میز معاوضه است.
شهید سید مرتضی آوینی در این مسیر به بیان اهداف تأسیس بانک و نقش آن در نظام سرمایهداری میپردازد. از جایی که در متن اصلی اطلاعات بیشتری در مورد محتوای مقالات بعدی آمده است، میتوان فرض کرد که ایشان در مقالات بعدی خود به مسائلی مانند “اقتصاد آزاد”، “تجارت آزاد”، ریشههای به وجود آمدن آنها، “نظام آموزشی و آرمان توسعه یافتگی”، “هدف اصلی آموزش در غرب” و غیره اشاره میکنند.
دانلود خلاصه کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب pdf
خلاصه کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب شهید آوینی در 13 صفحه