گفتوگو مصاحبه با هانیه لله گانی، رتبه ۴ منطقه ۳ کنکور رشته تجربی ۱۴۰۱، از شوشتر در استان خوزستان
مصطفی عابدیپور مدیر آموزش و پرورش شوشتر از کسب رتبه ۴ منطقه ۳ و ۲۰ کشوری در رشته تجربی توسط هانیه لله گانی خبر داد.
این مقام مسئول ضمن تبریک به دانش آموز هانیه لله گانی کسب این موفقیت و درخشش را افتخاری برای شهرستان، دبیران توانمند شوشتر در دوره ابتدایی و متوسطه و معلمان ساعی دبیرستان فرزانگان و مجموعه مدیریت این مدرسه دانسته و به همهی همکاران گرامی تبریک گفت.
بیوگرافی و زندگینامه هانیه لله گانی
خودتان را معرفی کنید.
به نام خدا. هانیه لله گانی هستم متولد ۱۳۸۳، از استان خوزستان، شهر شوشتر.
شغل پدر و مادرتان چیست؟
پدرم مهندس کشاورزی بازنشسته و مادرم خانه دار هستند.
بعضی از دانش آموزان میگویند اوایل شرکت در آزمونها برایمان جدی نبود و بعد جدی گرفتیم؟ شما از چه زمانی آزمونها را جدی گرفتید؟
آزمون ها همیشه برای من خیلی زیاد اهمیت داشتند حتی همان سال ششم که در کانون عضو بودم. من همیشه خیلی منظم در تمام آزمون ها شرکت کردم و به هیچ عنوان به خودم اجازه نمی دادم در هیچ آزمونی غیبت داشته باشم. خیلی وقت ها از تفریحات و برنامه های مختلف خانوادگی و دوستانه گذشتم تا در انجام آزمون ها استمرار داشته باشم. برای من هر آزمون اهمیت خاص خودش را داشت و همه برایم حکم یک کنکور را داشتند.
استراتژی اصلی شما در مطالعه در سال دوازدهم چه بود؟
برنامه راهبردی، چراغ راه درس خواندنم بود. در طول این سه سال و مخصوصا سال دوازدهم هیچ وقت از برنامه فاصله نگرفتم. برنامه راهبردی مثل یک مشاور به من نشان می داد که چه مباحثی را و در چه زمانی باید مطالعه کنم. برای هر درس براساس اهمیتش وقت می گذاشتم. در فاصله دو هفته بین آزمون ها برنامه ای دوهفته ای مطابق راهبردی تنظیم می کردم و به طور دقیق و منظم آن را اجرا می کردم.
بعضی از دانش آموزان تصور میکنند رتبههای تک رقمی کنکور در هیچ درسی مشکل ندارند، آیا این تصور درستی هست؟
به نظرم این تصور کاملا غلط است. ما باید با این نگاه پیش برویم که در هر درس بهترین خودمان باشیم و حداکثر توان خود را برای رفع اشتباهات، کمبود ها و نقص ها در هر درس انجام دهیم. من به شخصه در سال دهم که در آزمون ها شرکت می کردم درس عربی یکی از نقاط ضعفم بود اما اجازه ندادم این طور بماند، با استمرار و تلاش آن را به سطح بالایی رساندم.
من حتی هنوز هم که کنکور داده ام و رتبه ۴ را کسب کرده ام فکر می کنم مباحث زیادی باز هم برای یادگیری ام وجود داشته است و هیچ وقت فکر نکردم که در انتهای مسیر آموختن قرار دارم.
خودتنظیمی را در روز کنکور به چه صورت انجام دادید؟
من آزمون های سه روز یک بار را در شرایط مختلف از خودم گرفته بودم. بنابراین آماده بودم که با هر شرایطی در جلسه، خود را وفق بدهم چون در مسیر رسیدن به هدف هایم قرار داشت. سعی کردم از استرس و افکار منفی دور بمانم. جلسه کنکور برای من مانند یکی از آزمون ها بود. حتی در روز کنکور در حوزه ی ما به جای صندلی از نیمکت استفاده شده بود که خیلی به من کمک کرد راحت تر در آزمون شرکت کنم.
از مدیریت خودتان در جلسهی کنکور چه ارزیابیای دارید؟
مدیریت خودم را در حد خیلی خوبی ارزیابی می کنم. من آرامش خودم را حفظ کردم و سعی کردم با تمرکز و توکل بر خدا به خوبی جلسه را پشت سر بگذارم. خدا را شکر آرامش داشتم و توانستم تمام توانم را در آزمون به کار ببرم.
روشهای مدیریت زمان را چند بار تمرین کردید؟
من تکنیک های مختلفی برای مدیریت زمان امتحان کردم که از بین آن ها، تکنیک زمان های نقصانی بسیار به من کمک کرد و در جلسه کنکور هم توانستم آن را اجرا کنم. در آزمون های جامع کانون و آزمون های سه روز یک بار من این تکنیک ها را اجرا و تمرین کردم تا سر جلسه کنکور آرامش بیشتری داشته باشم.
پیوستگی شما به آزمونها در سه سال آخر چقدر بود؟
همان طور که گفتم آزمون ها برای من خیلی اهمیت داشت. در اواخر سال دهم و یازدهم با این که آنلاین بودن آزمون خیلی اذیت کننده بود و شرایط سختی را به وجود می آورد اما در هیچ آزمونی غیبت نکردم. من با خودم روراست بودم و می دانستم که از تلاش هایم چه می خواهم بنابراین استمرار در آزمون ها را همواره حفظ کردم و این یکی از دلایل مهم آرامش من بود.
در یک آزمون سال دوازدهم که افت کردی و رتبهی دورقمی داشتی واکنش پدر و مادرت چه بود؟ واکنش خودت چطور بود؟
آزمون ها برایم اهمیت داشت و طبیعتا وقتی در یک بازه ی زمانی در آزمون ها افت داشتم من را ناراحت می کرد اما هیچ وقت امید خودم را از دست ندادم و به ادامه ی مسیر، تلاش بیشتر و انگیزه ی بالاتر فکر می کردم. این افت ها به من کمک می کرد که خودم را اصلاح کنم و دست از یک سری اشتباهات مقطعی خود بردارم. به خودم و توانایی هایم ایمان داشتم و به خدا توکل می کردم. پدر و مادرم مرا ملامت نمی کردند و از من حمایت می کردند و مشوق من بودند. از من می خواستند بیشتر تلاش کنم و نا امید نشوم.
دفتر برنامهریزی داشتید؟ چه کمکی برایت بود؟ روزی هم که درس نمیخواندی، مینوشتی؟
من تمایل داشتم که دفتر برنامه ریزی شخصی برای خودم داشته باشم، بنابر این خودم یک دفتر برنامه ریزی طراحی کردم که با آن راحت باشم. دفتر برنامه ریزی عملکردم را برایم مشخص می کرد. به من می گفت چه قدر درس خوانده ام، چه قدر کم کاری کرده ام، نیاز به خواندن چه مبحث و چه درسی دارم و به طور کلی چه کاری را در طول روز انجام بدهم. اگر کمتر درس می خواندم یا اصلا درس نمی خواندم پرکردن این دفتر و بررسی آن به من هشدار می داد که به مسیر خود بازگردم.
در مطالعه روش بازیابی را اجرا میکردی یا درس خواندن؟
من درس را کامل مطالعه می کردم و پس از یک دور کار کردن تست های آموزشی، از روش بازیابی استفاده می کردم.
در زمان مطالعه چند درصد متنی میخواندی و چند درصد آزمون بود؟
متن کتاب ها فوق العاده برام اهمیت داشتند. تا قبل از این که کاملا متن و درس را یاد نگرفته بودم سراغ تست و آزمون نمی رفتم و در صورت نیاز از درسنامه های کتاب های کمک آموزشی بهره می بردم. از نظرم خواندن متن و تفهیم کتاب درسی به اندازه آزمون و تست اهمیت دارد.
چند ساعت در روز مطالعه میکردی؟
در طول سال دوازدهم که صبح ها مدرسه می رفتیم پس از مدرسه تا آخر شب حدود ۶ تا ۷ ساعت مطالعه داشتم. اما در چند ماه آخر و دروان عید ساعت مطالعه من حدود ۱۰ تا ۱۱ بود.
آیا درسی بود که در آن روش درس خواندت را عوض کرده باشی و نتیجه گرفته باشی؟
بله. مثلا در درس عربی اوایل کار من به کتاب توجهی نداشتم و بیشتر لغات می خواندم و تست می زدم اما به مرور روشم را تغییر دادم و اهمیت کتاب برایم خیلی بیشتر شد. متن درس ها و حتی تمرین ها را چند بار می خواندم و آزمون ها را با دقت بیشتری تحلیل می کردم.
برای زیست شناسی هم همین بود. روشم ابتدا حفظ کردن و تست کار کردن بود. اما با تغییر دادن آن، زیست را به طور جدی و مفهومی ادامه دادم. کتاب، متن، قید ها، فعل ها و مخصوصا عکس ها و تصاویر کتاب برایم فوق العاده اهمیت داشت. نکات تست ها و آزمون ها را یادداشت و مرور می کردم و این روش خواندن زیست بود که باعث شد در این درس درصد ۹۰ را کسب کنم.
از کدام کارنامهها بیشتر استفاده میکردی؟
کارنامه اصلی و کارنامه ۵ نوع درس بیشترین استفاده را برایم داشت.
پدر و مادر و خواهرت در این دوران چه کمکی به تو میکردند؟
پدر و مادرم همیشه همراهم بودند و نیازهای درسی مرا همیشه برطرف کردند. آن ها به من آرامش، امید و انگیزه می دادند و همیشه کنارم بودند. خواهر بزرگترم هم به نوعی مشاور من بود. در برنامه ریزی، نحوه درس خواندن و تست زدن و آزمون دادن مرا راهنمایی می کرد و از هیچ کمکی برایم دریغ نمی کرد. من با او راحت بودم و سوالاتم را در میان می گذاشتم و او همیشه به من کمک می کرد تا مسیر درست را تشخیص دهم. از همه ی آنها بی نهایت سپاسگزارم.
در این مسیری که طی کردید این طراحی مسیر را از کی شروع کردید؟
من از ورود به سال دهم مسیرم را طراحی کرده بودم. خودم را می شناختم و با پیشروی در مسیر این شناخت عمیق تر و دقیق تر شد و مسیرم را واضح تر برایم طراحی می کرد. از نظر من خود ما بهترین دوست و مشاور خودمان هستیم و بهتر از هر کس دیگری می توانیم آینده ی خود را برنامه ریزی و به آن عمل کنیم.
توصیهی شما برای کسانی که قرار است سال آینده کنکور دهند، چیست؟
به همه ی بچه ها توصیه می کنم برای خود، زندگی و زمانشان ارزش قائل باشند. هر انسانی ویژگی های متمایز و منحصر به فرد خود را دارد و باید به این شناخت از خود و توانایی هایش برسد. بچه ها باید هدف مشخص و واضحی تعیین کنند و به مسیر و هدفشان علاقه قلبی داشته باشند. عشق و علاقه به هدفتان نمی گذارد سختی ها شما را از مسیر بازدارد. منظم، با برنامه، تلاشکر، خستگی ناپذیر و متمرکز باشید.