معنی شعر پرواز فارسی نهم ، معنی لغات شعر پرواز فارسی نهم ، معنی شعر پرواز صفحه ۲۲ فارسی نهم ، معنی شعر پرواز فارسی نهم ، متن شعر پرواز فارسی نهم
معنی شعر درس دوم فارسی نهم :
در پیله تا به کی بر خویشتن تنی /// پرسید کرم را ، مرغ از فروتنی
معنی : مرغ با تنبلی از کرم پرسید ، تا کی در خانه ( پیله )تار میبافی ؟
تا چند منزوی در کنج خلوتی /// در بسته تا به کی در محبس تنی
معنی : ای کرم تا چه وقت در کنج تنهایی گوشه نشینی اختیار می کنی و از مردم کناره می گیری ؟ تا چه وقت اسیر جسم خاکی خود هستی ؟
در فکر رستنم پاسخ بداد کرم /// خلوت نشسته ام زین روی منحنی
معنی : کرم پاسخ داد ، در فکر رهایی و پرواز می باشم ، به این خاطر خلوت و تنهایی اختیار کردم (تا خمیده شدم ) رستن یعنی دل کندن از دنیا و پرواز آسمانی مراد است .
هم سالهای من پروانگان شدند /// جستند از این قفس ، گشتند دیدنی
معنی : هم سن و سالان من به پروانه مبدّل شدند و از این قفس ( پیله )رهایی یافتند و تماشایی شدند .
در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ /// یا پر برآورم بهر پریدنی
معنی : در زندان تن خود خلوت اختیار کردم تا با مرگ ،رهایی و خلاصی یابم یا منتظرم پر در آورم و با شایستگی پرواز کنم .
اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی //// کوشش نمیکنی ، پری نمیزنی
معنی : ای مرغ خانگی ،برای تو چه اتّفاقی رخ داده است که نه در فکر پرواز هستی و نه تلاش می کنی !
معنی کلمات عجایب صنع حق تعالی
لغت : بدان : آگاه باش / صنع : آفرینش ، احسان / تعالی : بلند مرتبه / نهرها : جوی ها ، رودخانه ها / جواهر : جمع جوهر ، گوهر ها /معادن : جمع معدن / نباتات : جمع نبات ، گیاهان / بر : خشکی / بحر : دریا / میغ : ابر / رعد : صدای ابرها / قوس و قزح : رنگین کمان / علامات : جمع علامت ، نشانه ها / عجایب : جمع عجیبه ، شگفتی ها / آیات : جمع آیه ، نشانه ها / تفکر : فکر کردن .
لغت : بساط : فرش ، گستردنی ، هر چیزی گستردنی مانند فرش و سفره / جوانب : جمع جانب ، اطراف ، کناره ها / فراخ : گشادی ، وسعت ، گسترده / سخت : محکم / لطیف : خوش گوار / روان : جاری / دیبا : پارچه ی ابریشمین رنگین / بلکه : اضافه بر این ، علاوه بر این
لغت : شوی : بروی / نقش : نقّاشی / کنده کرده باشند : کنده کاری کرده باشند / ضفت : وصف کردن / قندیل : چراغ آویز ، چراغدان / غافل : بی خبر / مختصر : کم و کوتاه ، ناچیز
معنی: : به پرندگان آسمان و حشره های روی زمین نگاه کن که هر یک را با شکل و ظاهیری متفاوت آفریده و هر کدام از دیگری بهتر و زیبا تر است . آن چه که لازم بود به هر یک (موجودات ) داده و به هر کدام ، یاد داده که چگونه غذا به دست بیاورد و بچّه را نگاه دارد تا بزرگ بشود و چگونه لانه ی خود را بسازد . به مورچه نگاه کن که چگونه در زمان مناسب غذایش را جمع می کند.
لغت : مرغان هوا : پرندگان آسمان / نیکوتر : زیبا تر ، خوب تر / آشیان : لانه
معنی: : ی انسان ، مثل تو در این دنیا ، مثل مورچه ای است که در قصر پادشاهی ، لانه دارد و جز غذا و یارن خویش به چیز دیگری فکر نمی کند و از زیبایی قصر و غلامان و تخت پادشاه ، باخبر نیست . اگر می خواهی در حدّ و اندازه ی مورچه باشی ، در همان حد باقی بمان و اگر نمی خواهی مثل مورچه باشی به تو اجازه داده اند که در باغ شناخت خداوند بلند مرتبه ، تماشا کنی و از …پس از چشم باز کن تا شگفتی های جهان را ببینی که شگفت زده و حیران شوی
لغت : مثل : وصف حال ، داستان ، به عنوان مثال / مَلِک : پادشاه / جمال : زیبایی / سریر : تخت ، اورنگ / مُلک : پادشاهی ، مملکت / مدهوش : سرگشته ، سرگردان / متحیّر : حیران ، سرگردان
مفهوم شعر پرواز فارسی نهم
کرم در این شعر نماد خود شاعر یا هر انسان متفّکر و جستجوگر است که از زندگی روزمرّه خویش به تنگ آمده و در تلاش و تکاپوست تا با حرکتی نو خود را رها کند و مرغ نماد انسانهایی است که با وجود توانایی و خلاقّیت (قدرت پرواز کردن)، جرأت نو شدن را در زندگی ندارند و برای آن تلاش و کوشش نمیکنند. به این گونه از شعر که در آن شاعر، از زبان دو یا چند شخصیت که در مقابل یک دیگر قرار میگیرند؛ سخن بگوید و صفات هر یک را از زبان آنها بیان کند، مناظره میگویند. جانبخشی (تشخیص) در تمام ابیات وجود دارد.
در شعر تمثیلی (کرم ابریشم) شعر قالبی کهن و عروضی دارد. قطعه کوتاهی است که بار پیامی روشن و اجتماعی را بر دوش میکشد. در این شعر مرغ خانگی کرم ابریشمی را که درون پیله بر خود میپیچد سرزنش میکند و از او میپرسد: در پیله تا به کی بر خویشتن تنی؟ کرم پاسخ میدهد: من در اندیشه آزادی این گونه رنج زندان را تحمل میکنم. جانم از این حالت فرسوده است.
مسالان من یا در حبس سوخته اند و جان داده اند، یا هم اکنون پروانگانی زیبا و آزاد هستند که از رنج قفس رسته اند. اما من هنوز در تلاشم که یا با مرگ از این رنج رهایی یابم یا آزادی خود را به دست آورم: تا وارهم به مرگ. یا پر آورم بهر پریدنی. آن گاه کرم ابریشم، گلهمند و در عین حال سرزنش کننده از مرغ خانگی میپرسد: حال بگو ببینم تو که اسیر زندان نیستی چرا ننگ اسارت را پذیرفتهای؟ و چرا برای رهایی خود نمیکوشی؟ تو چرا پرواز را فراموش کردهای؟