درس چهارم عربی نهم با جواب ، درس چهارم عربی نهم قواعد ، حل تمرینات درس چهارم عربی نهم ، درس چهارم عربی نهم تمرینات ، پاسخ و حل تمرین درس چهارم عربی نهم ، درس چهارم عربی نهم اربعینات ، درس چهارم عربی نهم معنی متن ، معنی درس 4 عربی نهم ، تدریس درس چهارم عربی نهم ، واژه پژوهی درس چهارم عربی نهم ، قواعد درس چهارم عربی نهم
- گام به گام درس چهارم عربی نهم متوسطه
- ترجمه صفحه 50 عربی نهم
- ترجمه صفحه 51 عربی نهم
- ترجمه صفحه 52 عربی نهم
- ترجمه و معنی صفحه 53 عربی نهم
- جواب ترجمه کنید صفحه 54 درس چهارم عربی نهم
- جواب تمرین اول صفحه ۵۵ عربی نهم درس ۴
- پاسخ تمرین دوم صفحه ۵۵ عربی نهم
- جواب تمرین سوم صفحه ۵۶ درس چهارم عربی نهم
- حل تمرین چهارم صفحه ۵۷ عربی نهم درس چهار
- پاسخ تمرین پنجم صفحه ۵۷ عربی پایه نهم متوسطه
- جواب کنز الحکمة صفحه ۵۸ عربی نهم
- ترجمه اَلْأَربَعینیّات صفحه ۶۰ عربی پایه نهم متوسطه
گام به گام درس چهارم عربی نهم متوسطه
گام به گام درس 4 عربی کلاس نهم و پاسخ سوالات تمرین الصَبر مِفتاحُ الفَرَج پاسخ تمرین های درس چهارم (4) کتاب عربی پایه نهم و جواب تمرینات و معنی صفحه ۵۰ و ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ و ۵۴ و ۵۵ و ۵۶ و ۵۷ و ۵۸ و ۵۹ و ۶۰
درس الصَبر مِفتاحُ الفَرَج
صبر کلید گشایش است
ترجمه صفحه 50 عربی نهم
وَقَعَتْ هٰذِہِ الْحِکایَهُ قَبْلَ سَنَواتٍ بَعیدَهٍ فی أَحَدِ الْبِلادِ.
معنی: این حکایت سالهای دور در کشوری اتفاق افتاده است.
ذَهَبَ اثْناعَشَرَ طالِباً مِنْ طُلّابِ الْجامِعَهِ مَعَ أُستاذِهِم إلَی سَفْرَهٍ عِلْمیَّهٍ لِتَهیِئَهِ أَبْحاثٍ عَنِ الْأَسْماکِ؛
معنی: دوازده دانشجو از دانشجویان دانشگاه همراه استادشان برای تهیه پژوهشهایی درباره ماهیها به سفری علمی رفتند.
کانَتْ میاهُ الْبَحرِ هادِئَهً؛ فَجأَهً ظَهَرَ سَحابٌ فِی السَّماءِ؛ ثُمَّ عَصَفَتْ ریاحٌ شَدیدَهٌ وَ صارَ الْبَحرُ مَوّاجاً.
معنی: آبهای دریا آرام بود، ناگهان ابری در آسمان آشکار شد پس باد شدیدی وزید و دریا مواج شد.
فَأَصابَتْ سَفینَتُهُم صَخْرَهً؛ فَخافوا؛ السَّفینَهُ انْکَسَرَتْ قَلیلاً وَلکِنَّها ما غَرِقَتْ؛ عِندَما وَصَلوا إِلَی جَزیرَهٍ مَجهولَهٍ، فَرِحوا کَثیراً وَ شَکَروا رَبَّهُم وَ نَزَلوا فیها؛
معنی: پس کشتی آنها به صخرهای برخورد کرد؛ پس ترسیدند؛ کشتی اندکی تَرَک برداشت اما غرق نشد. هنگامی که به یک جزیره ناشناخته رسیدند، بسیار خوشحال شدند و پروردگارشان را شکر کردند و در آنجا پیاده شدند.
مَضَی یَومانِ؛ فَما وَجَدوا أَحَداً فِی الْجَزیرَهِ و ما جاءَ أَحَدٌ لِنَجاتِهِم؛ قالَ لَهُمُ الْسُتاذُ:
دو روز گذشت و کسی را در جزیره پیدا نکردند و کسی برای نجاتشان نیامد، استادشان به آنها گفت:
«یا شَبابُ، عَلَیکُم بِالْمُحاوَلَهِ. اِسْمَعوا کَلامی وَ اعْمَلوا بِهِ کَأَنَّهُ ما حَدَثَ شَیءٌ. عَلَیْکُم بِمُواصَلَهِ أَبْحاثِکُم.»
معنی: «ای جوانان، شما باید تلاش کنید. سخنم را گوش کنید و به آن عمل کنید؛ مثل این که چیزی نشده است، باید پژوهشهایتان را ادامه دهید.»
ثُمَّ قَسَّمَهُم إلَی أَربَعَهِ أَفْرِقَهٍ وَ قالَ لِلْفَریقِ الْأَوَّلِ: «یا طُلّابُ، اِبْحَثوا عَنْ صَیْدٍ وَ اجْمَعوا الْحَطَبَ.»
معنی: سپس آنها را به چهار گروه تقسیم کرد و به گروه اول گفت: «ای دانشجویان، دنبال صیدی بگردید و هیزم جمع کنید.»
وَ قالَ لِلْفَریقِ الثّانی: «یا طالِبانِ، اِجْلِبا بَعْضَ الْأَشیاءِ الضَّروریَّهِ مِنَ السَّفینَهِ.»
معنی: و به گروه دوم گفت: «ای دو دانشجو (پسر) بعضی از چیزهای ضروری را از کشتی بیاورید.»
وَ قالَ لِلْفَریقِ الثّالِثِ: «یا طالِباتُ، اُطْبُخْنَ طَعاماً.»
معنی: و به گروه سوم گفت: «ای دختران دانشجو، غذایی برایمان بپزید.»
وَ قالَ لِلْفَریقِ الرّابِعِ: «یا طالِبَتانِ، اِبْحَثا عَنْ مَوادَّ غِذائیَّهٍ.»
معنی: و به گروه چهارم گفت: «شما دو دانشجوی دختر، دنبال مواد غذایی بگردید.»
ترجمه صفحه 51 عربی نهم
ثُمَّ قالَ لِلْجَمیعِ: «اِصْبرِوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ» مَضَی أُسْبوعٌ. فی یوَمٍ مِنَ الْأَیّامِ نَزَلَ مَطَرٌ شَدیدٌ وَ أَصابَتْ صاعِقَهٌ سَفینَتَهُم فَاحْتَرَقَت.
معنی: سپس به همگی گفت: «صبر کنید، زیرا خدا با صبر کنندگان است». یک هفته گذشت. در روزی از روزها باران شدیدی بارید و رعد و برق به کشتی آنها برخورد کرد و کشتی سوخت.
قالَ الطُّلّابُ: «لا رَجاءَ لِنَجاتِنا.» فَقَرَأَ الْأُستاذُ هذِەِ الْآیهَ «یا أَیُّهَا الّذینََ آمَنوا اصْبِروا».
معنی: دانشجویان گفتند: «هیچ امیدی به نجات ما نیست.» پس استاد این آیه را خواند: «ای کسانی که ایمان آوردید صبر پیشه کنید.»
حَزِنَ الطُّلّابُ وَ قالوا: «فَقَدْنا سَفینَتَنا.»
معنی: دانشجویان ناراحت شدند و گفتند: «کشتیمان را از دست دادیم.»
وَ بَعْدَ أَداءِ الصَّلاهِ وَ الدُّعاءِ صَرَخَ أَحَدُهُم بَغْتَهً: «اُنظُروا یا زُمَلائی. اُنظُرْنَ یا زَمیلاتی. تِلْکَ سَفینَهٌ حَربیهٌَّ تَقتَرِبُ مِنّا.»
معنی: و بعد از به جا آوردن نماز و دعا یکی از آنها ناگهان فریاد زد: «ای همکلاسیهای من (پسر) نگاه کنید. ای هم کلاسیهای من (دختر) نگاه کنید. آن کشتی جنگی به ما نزدیک میشود»
السَّفینَهُ الْحَربیَّهُ اقتَرَبَتْ مِنْهُم وَ نَزَلَ مِنها جُنودٌ. فَرِحَ الطُّلّابُ وَ سَأَلوا الْجُنودَ:
معنی: کشتی جنگی به آنها نزدیک شد و سربازان از آن پیاده شدند. دانشجویان خوشحال شدند و از سربازان پرسیدند:
«کَیفَ وَجَدْتُم مَکانَنا؟»
معنی: «چگونه جای ما را پیدا کردید؟»
أَجابَ الْجُنودُ: «رَأَیْنا دُخاناً مِنْ بَعیدٍ. فَأَتَیْنا وَ شاهَدْناکُم.»
معنی: سربازان جواب دادند: «دودی را از دور دیدیم. پس آمدیم و شما را مشاهده کردیم.»
ترجمه صفحه 52 عربی نهم
با توجّه به متن درس گزینه درست و نادرست را معلوم کنید.
ترجمه 1: دانشجویان برای تهیه پژوهش درباره گیاهان به این سفر رفتند.
ترجمه 2: دانشجویان انسانی غیر از خودشان در جزیره نیافتند.
ترجمه 3: ده دانشجو در سفر علمی بودند.
ترجمه 4: در ابتدا آب دریا آرام بود.
ترجمه 5: این حکایت سال قبل اتفاق افتاد.
ترجمه و معنی صفحه 53 عربی نهم
یا أَولادُ، اِفْعَلوا، یا بَناتُ، اِفْعَلْنَ
معنی: ای پسران انجام دهید ، ای دختران انجام دهید
یا وَلَدانِ، اِفْعَلا، یا بِنْتانِ، اِفْعَلا
معنی: ای دو پسر انجام دهید، ای دو دختر انجام دهید
رَجاءً، اِنْزِلوا مِنَ الْحافِلَهِ. معنی: لطفا از اتوبوس پایین بیایید. |
رَجاءً، اِنْزِلْنَ مِنَ الْحافِلَهِ. معنی: لطفا از اتوبوس پایین بیایید. |
اِبْحَثا عَنِ الْجَوابِ فِی الْکِتابِ. معنی: جواب را در کتاب جستجو کنید. |
اِبْحَثا عَنِ الْجَوابِ فِی الْکِتابِ. معنی: جواب را در کتاب جستجو کنید. |
جواب ترجمه کنید صفحه 54 درس چهارم عربی نهم
ترجمه کنید.
اِقْبَلِ الْکَلامَ الْحَقَّ. | سخن حق را بپذیر | اُرْسُمی صورَهَ الشَّهیدِ. | عکس شهید را رسم کن |
اِغْسِلا أَیدیَکُما قَبْلَ الْغَداءِ. | دستانتان را قبل از غذا بشویید | اُسْجُدا لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. | برای خداوند، پروردگار جهانیان سجده کنید |
«اُذْکُروا نِعْمَهَ اللهِ عَلَیکُم» | نعمت خدا را بر خود یاد کنید | اُهْرُبْنَ مِنْ جَلیساتِ السّوءِ. | از همنشینان بد دوری کنید |
جواب تمرین اول صفحه ۵۵ عربی نهم درس ۴
التمرین الاول: توضیحات زیر مربوط به کدام واژه جدید از درس است؟
1- بِلادٌ کَبیرَهٌ جِدّاً فی شَرقِ آسیا. (الصین)
کشور بسیار بزرگ در شرق آسیا (چین)
2- إِدامَهُ الْعَمَلِ وَ ا لاِسْتِمرارُعَلَیهِ. (المَواصلَه)
ادامه کار و استمرار آن (ادامه دادن)
3- شَیءٌ ضَروریٌّ لِلْحَیاهِ، نَشْرَبُهُ وَ لا لَونَ لَهُ. (الماء)
برای زندگی ضروری است و هیچ رنگی ندارد. (آب)
4- یُدَرِّسُ فیهَا الْأُسُتاذُ وَ یَتَخَرَّجُ مِنهَا الطُّلّابُ. (الجامعه)
استاد در آنجا درس میدهد و دانشجویان از آن فارغ التحصیل میشوند. (دانشگاه)
5- اَلَّذینَ وَصَلوا إِلَی سِنِّ الْبُلوغِ وَ لَیسوا أَطفالاً. (الشَباب)
کسانی که به سن بلوغ رسیدند و بچه نیستند. (جوانان)
6- مَجموعَهٌ مِنَ الرّیاضیّینَ أَوْ جَماعَهٌ مِنَ الزُّمَلاءِ فِی الْعَمَلِ. (الفَریق)
مجموعه ای از ورزشکاران یا مجموعه ای از هم کلاسی ها در کار. (تیم)
پاسخ تمرین دوم صفحه ۵۵ عربی نهم
التمرین الثانی: جمله های زیر را با توجه به تصویر ترجمه کنید.
معنی: ای دوستانم، لطفاً از کلاس خارج شوید. | معنی: ای دوستانم، لطفاً از کتابخانه خارج شوید. |
معنی: ای دو دوست ، این میز را حمل کنید. | معنی: ای دو دوست ، جواب این دو سوال را بنویسید. |
جواب تمرین سوم صفحه ۵۶ درس چهارم عربی نهم
التمرین الثالث: آیات شریفه زیر را ترجمه و سپس فعل های امر را معلوم کنید.
۱- رَبِّ إِنّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْلی. قصص ۱۶
پروردگارا، همانا من به خودم ستم کردم پس مرا بیامرز.
فعل امر: اغفر
۲- قالَ اللهُ لِموسی و هارون ﴿اِذْهَبا إِلَی فِرعَونَ) طه ۴۳
ای موسی و هارون به سوی فرعون بروید.
فعل امر: اذهب
۳- رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ. مومنین ۱۱۸
پروردگارا، بیامرز و در گذر چرا که تو بهترین رحم کنندگانی.
فعل امر: ارْحَمْ و اغْفِرْ
۴- اِعْمَلوا صالِحاً إِنّی بِما تَعْمَلونَ عَلیمٌ. مومنون ۵۱
کارهای شایسته انجام دهید چرا که من به آنچه می کنید آگاهم.
فعل امر: اعمل
۵- وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدوا لِآدَمَ فَسَجَدوا إلّا إبْلیسَ. بقره ۳
وقتی به فرشتگان گفتیم، به آدم سجده کنید پس سجده کردند.
فعل امر: اسجدوا
حل تمرین چهارم صفحه ۵۷ عربی نهم درس چهار
التمرین الرابع: جمله های عربی را به فارسی ترجمه کنید و بنویسید چرا ترجمه فارسی یکی است؟
جمله عربی | ترجمه فارسی | چرا ترجمه یکی است؟ |
یا طُلّابُ، اُنْظُروا إلَی نُزولِ الْمَطَرِ. یا طالِباتُ، اُنْظُرْنَ إلَی نُزولِ الْمَطَرِ. |
ای دانش آموزان ، به فرود آمدن باران نگاه کنید. | زیرا در فارسی مثنی ، جمع و مذکر و مونث برابر است |
یا طالِبانِ، اِلْبَسا مَلابِسَ مُناسِبَهً. یا طالِبَتانِ، اِلْبَسا مَلابِسَ مُناسِبَهً. |
ای دو دانش آموزان ، لباس های مناسبی بپوشید. | زیرا در فارسی مثنی ، جمع و مذکر و مونث برابر است |
پاسخ تمرین پنجم صفحه ۵۷ عربی پایه نهم متوسطه
التمرین الخامس: هر کلمه را به توضیح مناسب آن وصل کنید. «یک کلمه اضافی است»
۱- قاطِعُ الرَّحِمِ: هوَ الَّذی لا یَذهَبُ لِزیارَةِ أَقرِبائِهِ.
جدا کننده فامیل: کسی که به دیدن اطرافیانش نمی رود.
۲- اَلْمُواصَلَةُ: کلمه اضافی
۳- اَلْجامِعَةُ: مَکانٌ لِلتَّعلیمِ الْعالی بَعْدَ الْمَدرَسَةِ.
دانشگاه: محل تحصیلات عالی بعد از مدرسه
۴- اَلْحَطَبُ: أَخشابٌ مُناسِبَةٌ لِلِاحْتِراقِ.
هیزم: چوب های مناسب برای آتش زدن
۵- اَلدُّخانُ: اَلشَّیءُ الَّذی یَصْعَدُ مِنَ النّارِ.
دود: چیزی که از آتشی بالا میرود.
۶- اَلذَّهاب: کلمه اضافی
۷- اَلْفَرَجُ: حَلُّ الصِّعابِ وَ الْمُشکِلاتِ.
گشایش: حل مشکلات و سختی ها
جواب کنز الحکمة صفحه ۵۸ عربی نهم
بخوانید و ترجمه کنید.
۱- لا عَمَلَ کَالتَّحْقیقِ
هیچ کاری چون پژوهش نیست.
۲- اَلْعِلْمُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ الْجَهلُ أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ
دانایی ریشه هر خوبی و نادانی پایه هر بدی است.
۳- اُطْلُبوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ؛ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَریضَةٌ
دانش را بجویید گرچه در چین باشد پس دانش جویی واجب است.
۴- خَیْرُ الدُّنیا وَ الْآخِرَةِ مَعَ الْعِلْمِ وَ شَرُّ الدُّنیا وَ الْآخِرَةِ مَعَ الْجَهلِ
بهره و نیکی دنیا و آخرت در دانش و بدی دنیا و آخرت در نادانی همراه است.
۵- لَیْسَ الْعاقِلُ مَن یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَلکِنَّ الْعاقِلَ مَن یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّینِ
خردمند آن نیست که خوبی را از بدی بشناسد، لکن خردمند کسی است که بهترین دو شر را بشناسد.
ترجمه اَلْأَربَعینیّات صفحه ۶۰ عربی پایه نهم متوسطه
مَسجِدُ الْکوفَةِ وَ مَسجِدُ السَّهلَةِ
– مَن هوَ مَسؤولُ الْمَوکِبِ؟
چه کسی مسئول این ایستگاه خدمات رسانی است؟
– أَبو قاسِم.
ابوقاسم.
– ساعَدَکَ اللّٰهُ!
خدا قوت!
– حَیّاکَ اللّٰهُ! أَ أَنتُم مِن إیران؟
زنده باشی! اهل ایرانی؟
– نَعَم، نَحنُ مِن إیران.
بله، ما اهل ایران هستیم.
– کَم مَرَّةً حَضَرْتُم فی مَسیرَةِ الْأَربَعینَ؟
چند بار در راهپیمایی اربعین حضور یافتید؟
– حَضَرْنا لِلْمَرَّةِ الْأُولیٰ.
اولین بار است که حضور یافتیم.
– کَیفَ یُمکِنُ الذَّهابُ إلیٰ مَسجِدِ الْکوفَةِ؟
چطور می توانیم به مسجد کوفه برویم؟
– اِرْکَبوا تِلکَ السَّیّاراتِ.
سوار آن خودروها شوید.
– کَمِ الْمَسافَةُ بَینَ مَسجِدِ الْکوفَةِ وَ مَسجِدِ السَّهلَةِ؟
مسافت مسجد کوفه تا مسجد سهله چقدر است؟
– قَریبٌ مِن کیلومِترینِ.
نزدیک به ۲ کیلومتر.
– أَ توجَدُ سَیّاراتٌ فی الطَّریقِ حَتّیٰ نَرکَبَ؟
آیا در راه ماشینی هست که سوار شویم؟
– نَعَم؛ مَوجودَةٌ.
بله، هست.
– شُکراً، زاحَمْتُکَ.
ممنون، شما را به زحمت انداختم.
– لا، لَیسَتْ زَحمَةً. بَلْ رَحمَةٌ.
نه زحمتی نیست. رحمت است.
– أ تَعرِفُ أهَمَیّةَّ زیارةَ المْسَجِدَینِ؟
آیا اهمیت زیارت این ۲ مسجد را می دانی؟
– نَعَم؛ قالَ الْإمامُ السَّجّادُ:
بله، امام سجاد فرمودند:
مَنْ صَلّیٰ فی مَسْجِدِ السَّهلَةِ رَکعَتَینِ زَادَ اللهُ فی عُمُرِهِ سَنَتَینِ.
کسی که در مسجد سهله دو رکعت نماز بخواند خداوند ۲ سال بر عمرش می افزاید.
وَ قالَ الْإمامُ الصّادِقُ:
و امام صادق (ع) فرموند:
صَلاةٌ فی مَسجِدِ الْکوفَةِ تَعْدِلُ ألْفَ صَلاةٍ فی غَیرِهِ مِنَ الْمَساجِد.
خواندن نماز در مسجد کوفه برابر هزار نماز در بقیه مسجدها می باشد.