حل تمرین درس سوم عربی دوازدهم انسانی که شامل جواب صفحه 42، 44، 46، 47، 48، 49، 50، 51 و 52 کتاب عربی دوازدهم انسانی می باشد را در سایت کمک درسی مشاهده می کنید.
- جواب صفحه ۴۲ عربی دوازدهم انسانی
- صفحه ۴۴ عربی دوازدهم انسانی با جواب
- صفحه ۴۶ عربی دوازدهم انسانی
- جواب تمرین صفحه ۴۷ درس سوم عربی دوازدهم انسانی
- جواب تمرین دوم صفحه ۴۷ و ۴۸ درس ۳ عربی دوازدهم انسانی
- تمرین صفحه ۴۹ درس سوم عربی دوازدهم انسانی
- تمرین صفحه ۵۰ درس ۳ عربی دوازدهم انسانی
- جواب تمرین صفحه ۵۱ درس سوم عربی دوازدهم انسانی
- تمرین هفتم صفحه ۵۲ درس ۳ عربی دوازدهم انسانی
جواب صفحه ۴۲ عربی دوازدهم انسانی
حول النص (پیرامون متن)
أَ. أَجِبْ عَنِ الْأَسْئِلَهِ التّالیَهِ مُسْتَعیناً بِالنَّصِّ.
جواب بده به سوالات زیر به کمک متن
۱- ما قالَتِ الشَّیْماءُ لِلْمُسْلِمینَ حینَ وَقَعَتْ فِی الْأَسَرِ؟
شما وقتی اسر شد به مسلمانان چه گفت؟
قالَتْ لهم : إنّی لَأُختُ النَّبیِّ الرَّضاعَهِ.
معنی: به آنها گفت: من خواهر رضاعی پیامبرم.
۲- کَمْ دیناراً أَمَرَ أَنوشِروانُ أَنْ یُعْطَی الْفَلّاحُ؟
انوشیروان دستور داد که چند دینار به کشاورز داده شود؟
أَمَرَ أَنْ یُعطیٰ لِلْفَلّاحِِ أَلْفَ دینارٍ.
معنی: دستور داد که هزار دینار به کشاورز داده شود.
۳- مِنْ أَیِّ شَیءٍ انْزَعَجَ رَسولُ اللهِ (ص)؟
فرستاده خدا از چه چیزی ناراحت شد؟
انْزَعَجَ رسول اللهِ (ص) حینَ رأَی الرَّجُلَ لَمْ یُقَبِّلْ إلّا ابْنَهُ.
معنی: فرستاده خدا هنگامی که دید مرد تنها پسرش را بوسید آزرده شد.
۴- ماذا کانَ یَغْرِسُ الْفَلّاحُ الْعَجوزُ؟
کشاورز سالخورده چه چیزی را میکاشت؟
کانهَ الْفَلّاحُ الْعَجوزُ یَغْرِسُ فَسیلَهَ جَوْزٍ.
معنی: مثل پیرمردی بود که نهال گردو می کاشت.
۵- مَنْ قَبَّلَ الوْالِدُ فِی الْبِدایَهِ؟
پدر در آغاز چه کسی را بوسید؟
قَبَّلَ الْوالِدُ ابْنَهُ فِی الْبِدایَهِ.
معنی: پدر در آغاز پسرش را بوسید.
۶ مَنْ هیَ الشَّیماءُ؟
شیما کیست؟
إنَّها أُختُ النَّبیِّ (ص) مِنَ الرَّضاعَهِ.
معنی: او خواهر شیری پیامبر است.
ب. عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطأ حَسَبَ الْحَقیقَهِ.
درست و نادرست را بر حسب واقع شناسایی کن.
۱- دَعَتِ الشَّیْماءُ قَبیلَتَها إِلَی الْإِسْلامِ بَعْدَ أَنْ أَعتَقَهَا النَّبیُّ درست✅
معنی: شیما پس از اینکه پیامبر او را آزاد کرد قبیله اش را به اسلام فراخواند
۲- لَوْ کانَ النَّبیُّ (ص) فظَّا لَانْفَضَّ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِ. درست✅
معنی: اگر پیامبر قلی تندخو بود، مردم از پیرامونش پراکنده میشدند.
۳- اَلِاهْتِمامُ بِغَرْسِ الْأَشجارِ واجِبٌ عَلیٰ کُلِّ فَرْدٍ مِنّا. نادرست❌
معنی: همت ورزیدن به کاشت درختان بر هر فردی از ما ضروری است.
۴- کانَ أَنوشِروانُ أَحَدَ مُلوکِ إیران قَبْلَ مِئَهِ سَنَهٍ. نادرست❌
معنی: انوشیروان یکی از پادشاهان ایران صد سال پیش بود.
۵- تُثْمِرُ شَجَرَهُ الْجَوزِ بَعْدَ سَنَتَینِ عادَهً. نادرست❌
معنی: درخت گردو معمولا پس از دو سال میوه میدهد.
۶- کانَ النَّبیُّ (ص) یُحِبُّ الْأَطفالَ. درست✅
معنی: پیامبر (ص) کودکان را دوست میداشت.
صفحه ۴۴ عربی دوازدهم انسانی با جواب
اختبر نفسک درس سوم عربی دوازدهم انسانی
تَرْجِمِ الْعِباراتِ التّالیَهَ؛ ثُمَّ عَیِّنِ الْمُستَثنیٰ وَ الْمُستَثنیٰ مِنهُ.
خود را بیازمایید. آنچه را می آید ترجمه کن؛ سپس مستثنا و مستثنا منه را شناسایی کن.
۱- … کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجْهَهُ …
معنی: هر چیزی به جز ذات او نابود شدنی است.
مستثنی: وَجهَ
مستثنی منه: کُلُّ شَیءٍ
۲- فَسَجَدَ الْمَلائِکَهُ کُلُّهُم أَجْمَعونَ إلّا إبلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ
معنی: پس همه فرشتگان باهم سجده کردند؛ به جز شیطان که خود را بزرگ یافت و از کافران بود[شد].
مستثنی: إبلیسَ
مستثنی منه: المَلائکَهُ
۳- کُلُّ عَیْنٍ باکیَهٌ یَوْمَ الْقیامَهِ إلّا ثَلاثَ أَعیُنٍ: عَیْنٌ سَهِرَتْ فی سبیلِ اللهِ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ فاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللهِ
معنی: هر چشمی روز رستاخیز گریان است، به جز سه چشم: چشمی که در راه خدا بیدار مانده و چشمی که از محارم بر هم نهاده شده و چشمی که از پروای خدا لبریز شده است.
مستثنی: ثَلاثَ أعیُن
مستثنی منه: کُلُّ عَینٍ
۴- کُلُّ وِعاءٍ یَضیقُ بِما جُعِلَ فیهِ إلّا وِعاءَ الْعِلْمِ؛ فَإنَّهُ یَتَّسِعُ
معنی: هر ظرفی با آنچه در آن نهاده شده تنگ می شود، به جز ظرف دانش؛ زیرا به کمک آن فراخ می شود.
مستثنی: وِعاءَ العِلمِ
مستثنی منه: کُلُّ وِعاءٍ
۵- کُلُّ شَیءٍ یَرْخُصُ إذا کَثُرَ إلَّا الْأَدَبَ؛ فَإنَّهُ إذا کَثُرَ غَلا
معنی: هر چیزی به جز ادب هرگاه زیاد شود ارزان میشود؛ زیرا ادب هرگاه زیاد شود پر بها میشود.
مستثنی: الأدَبَ
مستثنی منه: کُلُّ شَیءٍ
۶- لا تَعْلَمُ زَمیلاتی اللُّغَهَ الْفَرَنسیَّهَ إلّا عَطیَّهَ.
معنی: هم شاگردیانم به جز عطیه زبان فرانسه نمی دانند.
مستثنی: الشِّرْکَ
مستثنی منه: الذُّنوبَ
۷- حَلَّ الطُّلّبُ مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ إلّا مَسأَلَهً.
معنی: دانشآموزان به جز یک مسئله [همه] مسایل ریاضی را حل کردند.
مستثنی: مَسأَلَهً
مستثنی منه: مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ
صفحه ۴۶ عربی دوازدهم انسانی
تَرْجِمِ العِْباراتِ التّالیَهَ.
عبارات زیر را ترجمه کن
۱- وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ ….
معنی: و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست.
۲- … لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلَّا الْقَوْمُ الْکافِرونَ
معنی: جز قوم کافران از رحمت خدا ناامید نمیشود.
۳- إنَّ الْإنسانَ لَفی خُسْرٍ إلّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ …
معنی: بیگمان انسان در زیان است. مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و یکدیگر را به حقّ سفارش و به شکیبایی توصیه کردهاند.
۴- حَضَرَ جَمیعُ الطُّلّابِ فی صالَهِ الِامْتِحاناتِ إلّا جَواداً.
معنی: همه دانش آموزان به جز جواد در سالن امتحانات حاضر شدند.
۵- شارَکْتُ فی جَمیعِ الْمُبارَیاتِ إلّا کُرَهَ الْمِنضَدَهِ.
معنی: در همه مسابقات به جز تنیس روی میز شرکت کردم.
۶- قَرَأْتُ الکِْتابَ التّاریخیَّ إلَّا مَصادِرَهُ.
معنی: کتاب تاریخی به جز منابعش را خواندم.
۷- اِشْتَرَیْتُ أَنواعَ الْفاکِهَهِ إلّا أَناناسَ.
معنی: انواع میوه به جز آناناس را خریدهام.
جواب تمرین صفحه ۴۷ درس سوم عربی دوازدهم انسانی
التمرین الاول : ابْحَثْ عَنْ کَلِمَهٍ مُناسِبَهٍ لِلتَّوضیحاتِ التّالیَهِ فی مُعْجَمِ الدَّرسِ.
تمرین اول: در واژه نامه درس به دنبال واژه مناسبی برای توضیحات زیر بگرد.
۱- صَبیٌّ قَبْلَ سِنِّ الْبُلوغِ. اَلْیافِع / اَلْأَمْرَد
ترجمه: کودکی (پسری) پیش از سنّ بلوغ.
۲- جَعَلَهُ حُرّا وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الْعُبودیَّةِ. أَعتَقَ
ترجمه: او را آزاد ساخت و از بندگی خارج کرد.
۳- اَلرَّجُلُ أَوِ الْمَرْأَةُ الْکَبیرَةُ فِی السِّنِّ. اَلْعَجوز
ترجمه: مرد یا زن بزرگسال.
۴- قِطعَةٌ مِنْ قُماشٍ یُلْبَسُ فَوْقَ الْمَلابِسِ، کَالْعَباءَةِ. اَلرِّداء
ترجمه: تکّهای از پارچه که روی جامهها پوشیده میشود.
۵- ثَمَرَةٌ قِشْرُها صُلْبٌ وَ غَیرُ صالِحٍ لِلْأَکْلِ، یُکْسَرُ لِتَناوُلِها. اَلْجَوْز
ترجمه: میوهای که پوستش سفت و غیر قابل خوردن است و برای خوردنش شکسته میشود.
جواب تمرین دوم صفحه ۴۷ و ۴۸ درس ۳ عربی دوازدهم انسانی
التمرین الثانی: إقرَأ النَّصَّ التّالیَ ثُمَّ تَرجِمِ الکلماتِ الحَمراء.
تمرین دوم: متن زیر را بخوان؛ سپس واژگان سرخ را ترجمه کن.
دَخَلَ رَسولُ اللهِ (ص) فی مَسْجِدٍ. کانَ فی الْمَسْجِدِ جَماعَتانِ. جَماعَةٌ یَتَفَقَّهونَ، وَ جَماعَةٌ یَدْعونَ اللهَ وَ یَسْأَلونَهُ.
پیامبر خدا وارد مسجدی شد. دو گروه در مسجد بودند. گروهی دانش فرا میگرفتند و گروهی به درگاهِ خدا دعا میکردند و از او درخواست میکردند.
فَقالَ: کِلَا الْجَماعَتَینِ إلَی خَیْرٍ. أَمّا هٰؤلاءِ فَیَدْعونَ اللهَ؛
پس [ایشان] فرمودند: هر دو گروه در راه خوبی هستند. امّا اینها به درگاهِ خدا دعا میکنند؛
وَ أَمّا هٰؤلاءِ فَیَتَعَلَّمونَ وَ یُفَقِّهونَ الْجاهِلَ. هٰؤلاءِ أَفْضَلُ. بِالتَّعلیمِ أُرْسِلْتُ.
و امّا اینان دانش فرا میگیرند و نادان را دانا میکنند. اینان برترند. [من] برای یاد دادن برانگیخته شدهام.
ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُم.
سپس با آنها نشست.
وَ الْآنَ أَجِبْ عَمّا یَلی حَسَبَ النَّصِّ.
حال با توجه به متن به موارد زیر پاسخ دهید.
۱- لمِاذا جاءَتْ کَلِمَةُ «مَسْجِدٍ» فی الْمَرَّةِ الْأُولیٰ بِدونِ أَل وَ فی الْمَرَّةِ الثّانیَةِ مَعَ أَل؟
ترجمه: چرا واژه «مسجد» بار نخست بدون «ال» و بار دوم با «ال» آمده است؟
پاسخ: زیرا کلمه مسجد بار اوّل ناشناس بود یا به اصطلاح نکره بود و بار دوم شناخته شده یعنی به اصطلاح معرفه است.
۲- ما هوَ نَوْعُ هٰذِهِ الْکَلِماتِ؟
ترجمه: اینها چه نوع کلماتی هستند؟
اَلتَّعْلیم: مصدر (مصدر از باب تفعیل)
الَجْاهِل: اسم فاعل
اَلْأَفْضَل: اسم تفضیل
۳- اُکْتُبْ نَوْعَ هٰذَینِ الْفِعْلَینِ وَ صیغَتَهُما وَ بابَهُما.
ترجمه: نوع این دو فعل و صیغه آن دو و بابشان را بنویس.
یتَفََقهَّونَ: فعلٌ مضارعٌ / جمعٌ مذکّر غائبٌ / مِن باب تفعُّل
أُرْسِلْتُ: فعلٌ ماضٍ / متکلّم وحده / من باب إفعال
۴- أَعْرِبِ الْکَلِماتِ التَّی تَحْتَها خَطٌّ:
ترجمه: اعراب واژگانی را که زیرششان خط است بازگو کن:
اللهِ: مضافٌ إلیه و مجرور
اللهَ: مفعول و منصوب
خَیْرٍ: مجرور بحرف جرّ
اَلْجاهِلَ: مفعول و منصوب
أَفْضَلُ: خبر و مرفوع
۵- اُکْتُبْ مُترَادِفَ «جَلَسَ» وَ «بُعُثْتُ» وَ «أَحْسَنُ» فِی النَّصِّ.
ترجمه: مترادف های «جَلَسَ»، «بُعُثْتُ» و «أَحْسَنُ» را در متن بنویسید.
پاسخ: قَعَدَ / أُرْسِلْتُ / أَفضَلُ
۶- اُکْتُبْ جَمْعَ التَّکسیرِ لِهٰذِهِ الْأَسماءِ: «رَسول» وَ «جاهِل» وَ «أَفضَل» وَ «تَعلیم».
ترجمه: جمع این اسم ها را بنویسید: «رَسول»، «جاهِل»، «أَفضَل» و «تَعلیم».
پاسخ: رُسُل، جُهّال، أَفاضِل، تَعالیم
تمرین صفحه ۴۹ درس سوم عربی دوازدهم انسانی
التمرین الثالث: عَیِّن الکلمهَ الغریبهَ فی کُلِّ مَجموعَهٍ مَعَ بَیانِ السَّبَبِ.
تمرین سوم: واژه ناهماهنگ را در هر مجموعه با بیان سبب شناسایی کن.
۱- اَلْیافِع / اَلشّابّ / اَلْأَمْرَد / اَلْعَجوز / اَلْوِعاء
جوان کم سن / جوان / پیر / ظرف
۲- اَلرَّصید / اَلرِّداء / اَلْفُستان / اَلْقَمیص / اَلسِّرْوال
اعتبار مالی / روپوش بلند / پیراهن زنانه / پیراهن / شلوار
۳- اَلْأَفراس / اَلْقَصیر / الَکِْلاب / الَذِّئاب / اَلْأُسُود
اسبها / کوتاه / سگها / شیرها
۴- اَلْإخْوَة / اَلْأُمَّهات / اَلْأَجْداد / اَلْآبار / اَلأَخَوات
برادران / مادران / نیاکان / چاهها / خواهران
۵- اَلْقِشْر / اَلْفَظّ / اَلْجِذْع / اَلْغُصْن / اَلثَّمَر
پوست (پوست میوه و درخت) / تندخو / تنه / شاخه / میوه
۶- اَلْفُستُق / اَلْجَوْز / الَنَّوْم / اَلْعِنَب / اَلتُّفّاح
پسته / گردو / خواب / انگور / سیب
التمرین الرابع: ضَعِ المُتَرادفاتِ وَ المُتَضادّاتِ فی مکانِهَا المُناسِب.
تمرین چهارم: مترادف و متضاد را در جایگاه مناسبش بگذار.
غَلا ≠ رَخُصَ گران شد ≠ ارزان شد |
اَلشِّراء ≠ اَلْبَیْع خرید ≠ فروش |
اِتَّسَعَ ≠ ضاق فراخ شد ≠ تنگ شد |
أَعْطیٰ ≠ أَخَذَ داد ≠ گرفت |
اَلشِّمال ≠ اَلْیَمین راست ≠ چپ |
قَدَرَ = اِسْتَطاعَ توانست |
اَلدّاء = اَلْمَرَض بیماری |
اَلصَّبیّ = اَلْوَلَد کودک |
راحَ = ذَهَبَ رفت |
اَلْأَعوام = اَلسِّنینَ سالها |
اَلرَّوْح = اَلرَّحْمَة رحمت |
صارَ = أَصْبَحَ گشت |
تمرین صفحه ۵۰ درس ۳ عربی دوازدهم انسانی
التمرین الخامس: أ. تَرْجِمِ الْأَفعالَ.
تمرین پنجم: الف) ترجمه افعال.
۱- تَقْتَرِحْنَ: پیشنهاد میدهید | رَجاءً، اِقْتَرِحْنَ: لطفاً پیشنهاد بدهید | ۷- انِْفَتَحَ: گشوده شد | لَمْ یَنْفَتِحْ: گشوده نشد |
۲- تَبْتَعِدُ: دور میشوی | لا تَبْتَعِدْ: دور نشو | ۸- تَظاهَرَ: وانمود کرد | لا نَتَظاهَرُ: وانمود نمیکنیم |
۳. تُسْرِعُ: میشتابی | أَسْرعِ: بشتاب | ۹- تَوَکَّلَ: توکّل کرد | سَنَتَوَکَّلُ: توکّل خواهیم کرد |
۴- یَعْتَذِرُ: پوزش میخواهد | أَعْتَذِرُِ: پوزش میخواهم | ۱۰- عَلِّمْ: آموزش بده | عَلِّمْنی: به من آموزش بده |
۵. قاتَلَ: جنگید | لا یُقاتِلْ: نباید بجنگد | ۱۱- یَرْجِعُ: بر میگردد | لَنْ یَرْجِعَ: برنخواهد گشت |
۶- اِسْتَهْلَکَ: مصرف کرد | ما اسْتَهْلَکْنا: مصرف نکردیم | ۱۲- یَنْجَحُ: موفّق میشود | لِیَنْجَحْ: باید موفّق شود |
ب. تَرْجِمِ الْسَماءَ.
ب) اسمها را ترجمه کن.
۱- کَبُرَ: بزرگ شد | اَلْأَکابِر: بزرگتران (جمع أکبَر) | ۷- اِحْتَفَلَ: جشن گرفت | اَلِاحْتِفالات: جشنها |
۲- نَدِمَ: پشیمان شد | اَلنّادِمونَ: پشیمانها | ۸- اِسْتَمَعَ: گوش فرا داد | اَلْمُسْتَمِعینَ: شنوندگان |
۳- عَمِلَ: کار کرد | اَلْمَعْمَل: کارگاه، محلّ کار | ۹- غَفَرَ: آمرزید | اَلْغَفّار: بسیار آمرزنده |
۴- نَصَرَ: یاری کرد | اَلْمَنْصورات: یاری شدگان (مؤنّث) | ۱۰- لَعِبَ: بازی کرد | اَلْمَلاعِب: مکانهای بازی |
۵- شَجَّعَ: تشویق کرد | اَلْمُشَجِّعَة: بانوی تشویق کننده | ۱۱- صَغُرَ: کوچک شد | اَلصُّغْریٰ: کوچکتر |
۶- عَیَّنَ: مشخّص کرد | اَلْمُعَیَّن: مشخّص شده | ۱۲- دَرَّسَ: درس داد | اَلتَّدْریس: درس دادن |
جواب تمرین صفحه ۵۱ درس سوم عربی دوازدهم انسانی
التمرین السادس: عَیِّنِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحتَها خَطٌّ.
تمرین ششم: نقش واژگانی را که زیر آنها خط است شناسایی کن.
۱- مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الْإیمانِ.
نرمخویی با مردم نیمی از ایمان است.
مُداراهُ: مبتدا
النّاسِ: مضاف الیه
نِصفُ: خبر
الْإیمان: مضاف الیه
۲- عَدوٌّ عاقِلٌ خَیرٌ مِن صَدیقٍ جاهِلٍ.
دشمن خردمند بهتر از دوست نادان است.
عَدوٌّ: مبتدا
عاقلٌ: صفت
خَیرٌ: خبر
صَدیقٍ: مجرور به حرف جرّ
جاهِلٍ: صفت
۳- یا حَبیبی، لا تَقُلْ کَلاماً إلَّا الْحَقَّ أَبَداً.
ای دوست، هرگز سخنی به جز حق را نگو.
کَلاماً: مفعول
الحَقَّ: مستثنی
۴- اَلْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الْحَجَرِ.
دانش در خردسالی مانند نقش در سنگ است.
اَلْعِلْمُ: مبتدا
النَّقشِ: مجرور به حرف جرّ
الْحَجَرِ: مجرور به حرف جرّ
۵- أَضعَفُ النّاسِ مَنْ ضَعُفَ عَن کِتمانِ سِرِّهِ.
ضعیفترین مردم کسی است که از پوشاندن رازش ناتوان باشد.
أَضعَفُ: مبتدا
الناّسِ: مضاف الیه
کِتمانِ: مجرور به حرف جرّ
سِرّ: مضاف الیه
تمرین هفتم صفحه ۵۲ درس ۳ عربی دوازدهم انسانی
التمرین اسابع:أ. اِبْحَثْ عَنِ الْأسَماءِ التّالیَهِ فی ما یَلی.
الف) در آنچه می آید به دنبال اسمهای زیر باش.
(اسِمِ الفْاعِلِ وَ اسْمِ المَفعولِ وَ اسْمِ المُبالغَهِ وَ اسْمِ التفَّضیلِ وَ اسْمِ المَکانِ)
۱- ﴿… إنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسّوءِ …﴾ یوسُف: ۵۳
همانا نفس به بدی بسیار دستوردهنده است.
الأمّارَه: اسْمِ المُبالغَهِ
۲- اِعْلَمْ بِأَنَّ خَیْرَ الْإخوانِ أقدَمُهُم.
بدان که بهترین برادران کهنترینشان است.
خَیْر: اسْمِ التفَّضیلِ
أقدَم: اسْمِ التفَّضیلِ
۳- أکْبَرُ الْحُمقِ الْإغراقُ فِی الْمَدحِ وَ الذَّمِّ.
زیادهروی در ستایش و نکوهش، بزرگترین نادانی است.
أکْبَرُ: اسْمِ التفَّضیلِ
۴- طَلَبُ الْحاجَةِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِها أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ.
درخواست نیاز از نااهلش، سختتر از مرگ است.
أشَدّ: اسْمِ التفَّضیلِ
۵- قُمْ عَنْ مَجلِسِکَ لِأَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ إنْ کُنْتَ أَمیراً.
اگرچه فرمانده باشی، برای پدرت و آموزگارت از نشستنگاهت برخیز.
مَجلِسِ: اسْمِ المَکانِ
مُعَلِّمِ: اسِمِ الفْاعِلِ
۶- یَومُ الْعَدلِ عَلَی الظّالِمِ أَشَدُّ مِن یَومِ الْجَورِ عَلَی الْمَظلومِ.
روز داد بر ستمگر سختتر از روز بیداد بر ستم دیده است.
الظّالِمِ: اسِمِ الفْاعِلِ
أشَدّ: اسْمِ التفَّضیلِ
المَظلوم: اسْمِ المَفعولِ
ب. أَعْرِبْ ما أُشیرَ إلَیهِ بِخَطٍّ.
ب) اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن.
النَّفْسَ: اسم إنّ؛ منصوب به فتحه
لَأمّارَهٌ: خبر إنّ؛ مرفوع به ضمّه
خَیْرَ: اسم إنّ؛ منصوب به فتحه
الْإخوانِ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
أقدَم: خبر إنّ؛ مرفوع به ضمّه
أکْبَرُ: مبتدا؛ مرفوع به ضمّه
الْحُمقِ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
الْإغراقُ: خبر؛ مرفوع به ضمّه
طَلَبُ: مبتدا؛ مرفوع به ضمّه
مَجلِسِ: مجرور به حرف جر
یَومُ: مبتدا؛ مرفوع به ضمّه
الْعَدلِ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
أشَدُّ: خبر؛ مرفوع به ضمّه
یَومِ: مجرور به حرف جر
الْمَظلومِ: مجرور به حرف جر